گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
ماهنامه موعود شماره 55
شماره 65 - تیر 1385
تربیت پهلوانی







اسماعیل شفیعی سروستانی شاید بهتر بود که قلم در نیام و زبان در کام میکشیدیم و از کنار و حاشیۀ ماجراي پرسر و صداي
ورزش به ویژه فوتبال که این روزها گوش عالم و آدم را کر کرده میگذشتیم و دستِکم تهمت ضدفوتبالی را که عین اتهام
در ایالات متحده امریکا است و جرمی نابخشودنی و گناهی کبیره به حساب میآید به جان خود نمیخریدیم. اما چه « ضد سامري »
بایست کرد؟ ماجراي نویسنده و قلم، ماجراي تعهد اهل علم در محضر خداي باريتعالی است. نباید فراموش کرد که در گسترة
فرهنگ مهدوي، میدان گفتوگو و نقد و اصلاح و انذار و تبشیر گسترده است؛ به گستردگی میدان چرخش ذوالفقار علی(ع) در
میدان جهاد و یا رحمت واسعۀ حضرت رحمۀللعالمین، مهدي صاحبالزمان(ع) که به سان رحمت جدّ بزرگوارش حضرت نبی
از گذشتههاي دور به سان رسم جوانمردان اهل فتوت از خیل پهلوانان و « فتوتنامهها » !... اکرم(ص) عام و شامل است. بگذریم
در فتوتنامۀ خود، در بررسی مراحل « عبدالرزاق کاشانی » . جوانمردان پیرو علی و اولاد علی(ع) از جایگاه خاصی برخوردار بودند
گذشته بر آداب اهل فتوت، مبدأ و مبدع این جریان را حضرت شیخ الانبیاء، ابراهیم خلیلالله(ع)، قطب آن را حضرت
امیرالمؤمنین(ع) و خاتم آن را حضرت صاحبالزمان(ع) دانسته است. چنانکه شمسالدین آملی مینویسد: حضرت ابراهیم(ع)
نخستین مظهر فتوت است. امام علی(ع)، قطب آن و حضرت حجت(ع) خاتم آن. این است فلسفۀ اخلاق و معنویت جوانمردان و از
این روست که همه خود را یاران علی(ع) میدانند. یعنی هرچه هستند همه را مدیون علی(ع) میدانند. شاید به جهت پیوستگی
آیین فتوت و جوانمردي با رسم پهلوانی و آیین ولایتمداري بود که پهلوانان سربدار خراسان، با نام مبارك حضرت
عبدالرازق » صاحبالزمان(ع) مدت پنجاه سال حکومت شیعیان را برقرار ساخته و تمام قد دربرابر استیلاي مغول ایستادند. پهلوان
در سال 738 ه. در رأس سربداران خراسان به حکومت رسید. عهد وي و یارانش را حافظ ابروصاحب زبدةالتواریخ چنین « بیهقی
توصیف میکند: آنها اتفاق کردند که اختیار خود را از کف ندهند و به برکندن ریشه ظلم و ستم برخیزند. آنها گفتند: اگر خداوند
ما را توفیق دهد رفع ظلم و دفع ظالمان کنیم والّا سر خود بر دار اختیار داریم و تحمل جور و ستم نداریم. بدین ترتیب لقب
سربداري پیدا شد و از این به بعد کار عبدالرزاق بالا گرفت و به کارهاي بزرگ دست یازید. قیام فتیان و جوانمردان در عصر
صفوي در کنار پهلوانان و عیاران، به سرعت مذهب تشیع را حیاتی تازه بخشید و موجب شد تا ایرانیان در برابر امپراتوري
بلامعارض عثمانی قد راست کنند؛ چنانکه شاه اسماعیل با سپاهی اندك در برابر چهارصدهزار جنگاور ایستادگی کرد، علیرغم
آنکه لشکر عثمانی صاحب توپ و تفنگ و شمخال بود. نتیجۀ اتحاد آیین جوانمردي و تنومندي جسم و جان در عهد این سردار
صفوي، یکپارچگی ایران، دفع دشمنان و بسط مذهب تشیع در همۀ سطوح فرهنگی و مدنی بود چنانکه علیرغم همۀ تبلیغات
مسموم، تنها پس از چهارصد سال، در عصر انقلاب اسلامی ایران امکان تجدید کامل حیات فرهنگی مردان اهل ولایت در ایران
صفحه 7 از 61
فراهم آمد. غرض از این نوشتار تورق حوادث و نقاط عطف تاریخی نیست. به همان سان که بسیاري از مناسبات و معاملات مردم
این سرزمین واسپس 27 سال مورد نقد و بررسی جدي واقع نشده و خاکستر غفلت امکان تجدید حیات شجرة خبیثه کفر و شرك و
مورد بازپرسی، بازبینی و نقد واقع « تربیت بدنی » الحاد را در پارهاي مناسبات فراهم آورده، به هیچ روي موضوع مهم و اساسی
را پذیرا « «SPORT نشده. گوییا، به تمامی، همۀ بنیادهاي نظري، وجوه فرهنگی و صورتهاي عملی ورزش مدرن یا همان
گشتهایم. همۀ همت خود را مصروف نشر و پخش و استحکامش میسازیم و بیآنکه بر زبان آوریم در تمامی صورتها قاعدة
بازي ساخته و پرداخته شده از سوي غرب را پذیرا گشتهایم تا آنجا که بیمحابا همۀ داشتهها و اعتبار ملی و مذهبی را در سبد
بیاعتبار آن میریزیم، چک سفید امضا صادر میکنیم و از آن وجهی تمام براي تمامی قابلیت و حیثیت ملی و مذهبی میسازیم. و
پس از تحمل ضربات و شکستها، سر در پی کشف عامل شکست میگذاریم و یکی را دراز کرده و خود را از بند ملامت
میرهانیم. چگونه است که در ابتداییترین صورت، ارتباط میان سیرت و صورت اعمال فردي و جمعی را در عصر پرفتنه و بلاي
آلوده به شرك و نفاق غربی در نمییابیم؟ در حوزة فرهنگ و تمدن اسلامی، تربیتبدنی نیز بسان دیگر مناسبات و معاملات، متأثر
از حوزة اخلاق اسلامی بود چنانکه بروز و ظهور این اخلاق و سیرت را در تمامیت معماري، شهرسازي، پوشش، نگارگري و غیره
جلوهگر میبینیم. سنت پهلوانی نیز تنها وجهی از این امر مهم را جلوهگر میسازد. همین پیوستگی در حوزة فرهنگ و تمدن غربی و
همۀ مناسبات آن که جملۀ ساکنان شرق و غرب عالم بدان مبتلایند وجود دارد. چنانکه هر یک از صورتهاي تمدنی غرب، وجهی
در شرف و فضیلت فتوت و « نفایس الفنون » از سیرت و باطن فکري و فرهنگی آن را مینمایانند و بدان متعهدند. در رسالۀ فتوتیۀ از
بدان که شرف هر علمی شرف موضوع و علو غایت و عموم منفعت اوست و موضوع فتوت چون » : غایت و منفعت آن آمده است
نفس انسانی است، وقتی که بر صفاي فطرت خویش مانده باشد. هر آینه این علم شریف بود و فایدة او بقا و سعادت ابدي و نجات
و کرامت سروري قرب جلّ و علا و نیکنامی هر دو سرا، چه فتوت به حقیقت اتصاف است به صفات حمیده و تخلق به اخلاق
از کجا آموختهایم که نفس تیز تک جمعی را با ابزار مال و دنیاداري ،تیز و براق کردن و به میدان فرستادن، نتیجهاي «... پسندیده
را در پی خواهد داشت؟ طی « رغبت آنان به دین و معنویت » و « اخلاق حسنه جوانان » و « عزت جمعی مسلمین » عالی و متعالی چون
ربع قرن اخیر همۀ آنچه- واسپس چند قرن فلاکت و نکبت- حاصل آمده، حاصل عمل مردان مرد از قبیلۀ ایمان و رستگاري بود و
همۀ امنیت و استقلال و هیبت 27 ساله نیز مرهون همت والاي مردان ایمان و عمل از قبیلۀ فتیان و جوانمردان بود که به دور از هر
رنگ و زرق، یاد همه مردان اهل فتوت و مروت و ولایت را زنده کردند. این همه باعث و بانی عزت، شکوه و امنیت و توفیق بوده،
به اذن الله. بیگمان تداوم آن نیز در گرو همان عامل مذکور است که ذکر آن رفت. هیهات که بهاي کافر نعمتی و نسیان، جز
تجربۀ تلخ انفعال و شکست نخواهد بود. چنانکه، یوسف صدیق با یک ترك اولی و امید بستن به وساطت شرابدار عزیز مصر به
مدت 7 سال در چاه و بند و زنجیر بماند تا بداند آنچه را که باید. این همه را حسب تکلیف خویش نوشتیم تا متذکر این نکته شویم
که تا دسترسی به جامعۀ ورزشی آکنده از رنگ و بوي فتوت و ولایت، و ظهور و بروز این آیین در سیره و روش و معاملۀ فردي و
جمعی راهی دراز در پیش است و مجاهدهاي بزرگ میطلبد. ما را راهی جز بازگشت به همۀ سنتهاي ممدوح مردان وارسته اهل
ایمان و رستگاري نیست. سنتی که همۀ توفیق، همۀ عزت و سربلندي را از مجرا و منشأ عزت میطلبید و بس. در اینباره توجه به
موارد زیر الزامی است: 1. بازپرسی جدي از مبانی نظري، سابقۀ تاریخی، نقاط عطف مهم رفته و صورتهاي مختلف موضوع
امر » از طریق سیر مطالعات تاریخی و فرهنگی (در ایران و جهان)، 2. انجام مطالعۀ جدي دربارة (SPORT) « ورزش مدرن »
در گذشته (حوزة فرهنگ و تمدن ایران و اسلام)، کشف مبانی نظري، بنیادهاي فرهنگی، صورتهاي عملی و نقاط « تربیتبدنی
عطف مهم تاریخی رفته، 3. مطالعه و بررسی مجموعه عوامل مؤثر در به انزوا رفتن سنت پهلوانی و تربیت بدنی گذشته و ورود
ورزش مدرن از عصر مشروطیت تا به امروز، 4. بررسی مجموعه عوامل مؤثر در غفلت از این امر مهم طی 27 سال اخیر، 5. ... در
صفحه 8 از 61
سردبیر .« ولله العزّّه و لرسوله و للمؤمنین » جاي خود دربارة سایر موارد گفتوگو خواهد شد. نکته آخر اینکه
ساکنان عالم غیب
دایرة حضور موجودات برزخی بسیار وسیع است و به قول بعضی از حکما، اطراف هر انسانی بیحد و حصر ملائکه و قواي نامرئی
ملکوت در حال رفت و آمد هستند و گاهی در خواب براي بعضی از اهل مراقبه نقطۀ شروعی ایجاد میشود و بابی از فضل الهی
مفتوح میگردد. اما همینجور که عرض کردم اینها بسیار متعدد و متنوع هستند. غیر از اینکه موجودات عالم ملکوت انواع دارند،
هر نوعی هم داراي مسئولیتی خاص هستند و این بحث جاي کار بسیار دارد و اگر انسان در آیات و روایاتی که در این زمینه آمده،
تدبر داشته باشد برکات زیادي براي او خواهد داشت. ظهور قواي عالم ملکوت از یک نظر و به یک اعتبار همه جا را گرفته است.
هر برگی ظهور در توحید دارد و دفتري است از توحید الهی. گفتوگو با حجتالاسلاموالمسلمین شیخجعفر ناصري اشاره:
حجتالاسلام و المسلمین شیخ جعفر ناصري از جمله محققان و مبلغان معارف اخلاقی و مهدوي و از جملۀ شاگردان اخلاقی
آیتالله سید عبدالکریم کشمیري(ره) و همچنین پدر گرامیشان آیتالله ناصري دولتآبادي می باشند. ایشان در حال حاضر
مسئولیت مدرسۀ علمیه صاحبالزمان(ع) اصفهان و نیز مؤسسه فرهنگی دارالهدي (در زمینه مباحث اخلاقی و مهدوي) را به عهده
دارند. با توجه به اهمیت موضوع ارتباط با عالم غیب، رؤیت و مشاهدة امام غایب(ع) در عصر غیبت کبري، با ایشان به
گفتوگویی صمیمانه پرداختیم که آن را به حضور خوانندگان موعود تقدیم میکنیم؛باشد که راهنماي صادقی براي محک
مدعیان این امر باشد. با تشکر از قبول زحمت این گفتگو لطفا بفرماییدساکنان عالم غیبی چه موجوداتی را شامل می شوند؟ باید
توجه داشته باشیم که عالم سیر خودش را دارد؛ چه در ملک و چه در ملکوت. و خداي متعال انسان را مأمور به ایمان و عمل صالح
کرده براي اینکه به شهود حقایق برسد و ساکنان عوالم غیبی منحصر به ملائکه نیستند. موجودات برزخی موجوداتی هستند که عالم
جداگانهاي دارند، ارواح هم موجودات لطیفی هستند که عالم جداگانهاي دارند. روح مؤمن در عالم برزخ در قالبی است که آن
قالب به ایام حیات و زندگانی او بسیار شبیه است اما مجرد و لطیف است. ملائکه اجسام لطیفی هستند اما ارواح قالب دیگري دارند.
اصلًا بخشی از ملکوت، اعمال مجسم انسانها را صورت میدهد؛ یعنی نماز مؤمن، روزة مؤمن، حج مؤمن به صورت فردي
درمیآید که تا مقام قرب الهی عروج پیدا میکند 1. این قالبهاي عبادي که صور ممثلۀ عبادات و اعتقادات هستند عالم
جداگانهاي دارند. در اینجا باید متذکر این مطلب هم بشویم که شیاطین هم جنس لطیفی از آتش دارند و آنها عمل انسانها را
میبینند و به همین خاطر اخلاص مؤمن همیشه در خطر است. چون خود مؤمن هنوز به شهود نرسیده است، نمیداند نمازي را که
میخواند به چه صورت درآمد و کجاي آن نقص داشت ولی شیاطین بلافاصله حاضر میشوند. وقتی عبد صالحی نماز شبی
میخواند همان موقع این نماز صورت ملکوتی پیدا میکند و ممثّل به صورتی میشود. ملائکه آن را برمیدارند و تا مقام قرب الهی
بالا میبرند ولی شیطان بلافاصله خودش را میرساند ببیند آیا میتواند عمل مؤمن را مخدوش کند و به اخلاص مؤمن آسیب بزند
و عملش را از بین ببرد؟ آیا میتواند مؤمن را به عجب و ریا مبتلا کند؟ وقتی مؤمن دچار عجب و ریا شد آن صورت ممثل
مخدوش میشود و قدرت ارتقا و طیّ طریق تا مقام قرب را نخواهد داشت. شیطان این مسئولیت را به عهده خودش و ابنائش
گذاشته است. شیطان همانند خون در رگ و ریشۀ بنیآدم در سریان و جریان است. اصلًا دیدن شیطان کار هر کسی نیست. دیدن
شیطان که از اجسام مجرد به شمار میآید، کار اولیاي شیطان است. چنانکه فرعون شیطان را میدید و شیطان سراغ او میآمد و یا
کار انبیا و کسانی است که اهل شهود باشند. آنها هستند که میتوانند او را و خرابکاري او را ببینند. 2 شیاطین خوب میدانند که
چگونه عمل مؤمن را خراب کنند. بالاخره شیطان مسیري را طی کرده و به فرمایش امیرالمؤمنین سجدههاي شش هزارساله داشته
« روز وقت معلوم » است. شما ببینید که در ابتداي خلقت وقتی شیطان وقت و فرصت از خداوند خواست، خداي متعال فرمود تو را تا
صفحه 9 از 61
فرصت خواهیم داد درحالی که او تا قیامت فرصت خواسته بود ولی خداي متعال تا زمان ظهور حضرت بقیهالله روحیله الفداء به
فبعزّتک لأغوینّهم أجمعین إلّا عبادك منهم المخلَصین؛ خدایا من به عزت و جلال تو اینها را » او فرصت داد و او قسم یاد کرد که
3 آن زمان که هنوز بندگان مخلَص به دنیا نیامده بودند. ابتداي خلقت حضرت آدم بود « گمراه خواهم کرد مگر بندگان مخلَصت را
ولی او به کار خودش و کیفیت کارش احاطه داشت. او میداند هر عمل صالحی وقتی از مؤمن صادر میشود قابل خدشه است مگر
عملی که از روي اخلاص صادر شود. که آن عمل در زاویهاي صادر خواهد شد و ارتقا پیدا خواهد کرد که شیطان نمیتواند آن
عمل را ببیند لذا از همان اول آن عمل خالص و عمل مخلصین را استثنا کرد. به دلیل اینکه آن عمل براي او نامریی خواهد بود و او
نمیتواند بر آن احاطه داشته باشد. شیاطین احاطۀ زیادي به کار دارند و کیفیت خراب کردن را خوب بلد هستند. آنها جنس و مواد
کارشان مواد دیگري است. 4 شیطان مواد کار خودش یعنی حلم، ایمان، نماز و ... را میتواند ببیند و به آنها آسیب وارد کند از آن
طرف کسی که اهل شهود شده و چشمان او آن قدر لایق و پاك شده است که موجودات مجرد ملکوت را میتواند درك کند، یا
به فضل خدا میتواند اعمال خود را از آفت نگه دارد. آیا عوالم غیبی و ساکنان آنها قابل دستهبندي هستند یا خیر؟ و در صورتی
که قابل دستهبندي هستند، به چه صورت دستهبندي میشوند؟ به هر حال عوالم غیب و ساکنان آنها داراي مراتب هستند و از نظر
قرآن و روایات این موضوع امري بدیهی است. یکی از ساکنان غیب حضرت جبرئیل(ع) است که به تعبیري ایشان را باید سلطان
ملکوت بخوانیم و طبیعی است که ایشان زیرمجموعههاي متعددي داشته باشد. روایاتی که ملائکه را معرفی میکنند در ضمن این
روایات درجات و مقام آنها را میتوان فهمید. طبیعی است که ملائکهاي که موکل فرود آوردن قطرههاي باران هستند درجه و
مقامشان با حضرت جبرئیل(ع) که همیشه در محضر انبیاي عظام و استادش امیرالمؤمنین(ع) بوده است، فرق میکند. دستهبندي
ساکنان ملکوت کار آسانی نیست و یک تحقیق وسیع و رجوع به آیات و روایات میطلبد. به طور کلی باید بگوییم که دستهبندي
ساکنان عوالم غیب به حسب مراتب آنهاست و مراتب آنها هم به حسب معرفت آنها و مسئولیت آنها. ملائکهاي که به شیعیان
اهلبیت(ع) خدمت میکنند و سلام شیعیان را به حضرت اباعبدالله(ع) میرسانند. ملائکهاي که نماز را ارتقا میدهند و به مرتبۀ
قرب الهی میرسانند. اینها در جاي خودش دستهبندي و درجهبندي شده هستند و مهم آن است که انسان قوه بصیرتی پیدا کند و
بتواند ببیند که در آیات بسیاري به این معنا اشاره شده و مردم و مؤمنین را به این ترغیب کردهاند که داراي بصیرت باشند و یکی از
مراتب بصیرت، شهود ساکنان ملکوت است. براي حضرت ابراهیم(ع) این شهود در حد بسیار وسیعش پیدا شد. امیرالمؤمنین(ع) نیز
براي اینکه «. لوکشف الغطاء ما ازددت یقیناً؛ اگر پردهها کنار بروند براي من یقینی بیش از آنکه دارم پیدا نخواهد شد » : میفرماید
آن بزرگوار دائم پشت پرده را میبیند. پرده براي ما پرده است و الّا براي آن بزرگوار که تا منتهاي معراج پیامبر اکرم(ص) را دیده
و در شب معراج به سبب داشتن بصیرت آن حضرت را همراهی کرده و آزادي روح، روح آن بزرگوار به همراه جسم رسول خدا
مشرف به نزدیکترین قرب ربوبی شده است، هیچ پرده و غطائی نخواهد بود. ارتباط و اتصال انسان با موجودات عالم غیب چگونه
حاصل می شود؟آیا این ارتباط در اختیار ا نسان هست؟ در مورد نحوة ارتباط و اتصال با این موجودات بود، باید گفت که فقط با
ایمان، عمل صالح و رسیدن به شهود میتوان به این مقام رسید. ما همانطور که دو چشم ظاهر داریم، دو چشم باطن هم داریم و
این دو چشم باطن باید باز و روشن شوند براي درك حقائق باطنیۀ برزخیۀ ممثّله. باید چشم باز شود تا بتواند ارتباط و اتصال برقرار
کند. برخی اولیاي خدا بودهاند که به این شهود رسیدهاند. گاهی در شب قدر براي بعضی از اولیاي خدا (پردهها) کنار میرفته و
مشاهده میکردهاند. گاهی به دلایلی نصیب یکی از اولیاي خدا شهود زیاد بوده و مشاهده میکردهاند. 5 بعضی از اولیا نقل میکنند
که در بیابان میگفتهاند اذان صبح شد و وقتی از آنها میپرسیدند آقا شما از کجا فهمیدید؟ میفرمودند که ملائکۀ شب رفتند و
ملائکۀ روز آمدند. وقتی انسان به شهود رسید برکات بیحدّ و حصري خواهد داشت. خلاصه اینکه ارتباط انسان با موجودات غیبی
(البته با آن دسته از موجودات که امکان دارد در قلمرو حس انسان قرار بگیرند) به دوگونه تصور میشود: اول، گاهی با موجودات
صفحه 10 از 61
مجرد همچون ملائکه است که این اختیاري نیست، به این معنا که هروقت انسان اراده کند بتواند با آنها رابطه برقرار کند، بلکه
علاوه بر فراهم آمدن مقدمات اذن خداوند متعال هم باید به آن تعلق گیرد. در صورت مشاهده چه بسا به صورت انسان ظاهر
6. دوم، برخی هم « فتمثّل لها بشراً سویّاً » : میشوند همچون ظهور ملک روح که براي حضرت مریم (س) به صورت بشر متمثل شد
ممکن است در تسخیر انسان قرار گیرند چه بسا احتمال اختیاري بودن ارتباط با آنها مطرح باشد، همچون تسخیر جن. دایرة حضور
این موجودات در حیات انسانها، چه در خواب و چه در بیداري، چگونه است؟ دایرة حضور موجودات برزخی بسیار وسیع است و
به قول بعضی از حکما، اطراف هر انسانی بیحد و حصر ملائکه و قواي نامرئی ملکوت در حال رفت و آمد هستند و گاهی در
خواب براي بعضی از اهل مراقبه نقطۀ شروعی ایجاد میشود و بابی از فضل الهی مفتوح میگردد. اما همینجور که عرض کردم
اینها بسیار متعدد و متنوع هستند. غیر از اینکه موجودات عالم ملکوت انواع دارند، هر نوعی هم داراي مسئولیتی خاص هستند و این
بحث جاي کار بسیار دارد و اگر انسان در آیات و روایاتی که در این زمینه آمده، تدبر داشته باشد برکات زیادي براي او خواهد
داشت. ظهور قواي عالم ملکوت از یک نظر و به یک اعتبار همه جا را گرفته است. هر برگی ظهور در توحید دارد و دفتري است از
توحید الهی. هر گیاهی که از زمین شعر روید وحده لاشریک له گوید طبیعی است گیاهی که از زمین میروید قواي ملکوتی
براي تربیت همراه او هستند و این ما هستیم که باید چشم و دل باز کنیم و ببینیم که در عالم چه اتفاقاتی دارد میافتد. و این بخش
اگر براي انسان باز شود راهی به سمت امامشناسی خواهد بود، راهی متقن و محکم. بخشی از مقام امام بعد از این جریان براي
انسان روشن میشود. انسان یک مقدار پیش برود، قواي ملکوتی را بشناسد، عظمت آنها را درك کند، انواع و مراتب آنها را
احساس کند، با چشم باطن بعضی از این مسائل را ببیند و بعد ببیند که همه اینها مأمورند و به امر و فرمان امام هستند. وقتی که
توانست دلی زلال و چشمی باز داشته باشد آن وقت میتوان بخشی از مقام امام را بشناسد. وگرنه حرکتهاي اولیه هم نمیتواند
دور باشد از ارتباط اولیه با امام(ع). این حرکت، حرکتی است که با امام(ع) شروع میشود و با امام پایان مییابد. آن بزرگواران که
یعنی اي انسان پایان راه تو، امامشناسی خواهد بود. تو خداشناسی را بیرون از امامشناسی نمیتوانی « نحن حجابالله الاکبر » : فرمودند
یعنی پردهداري خداشناسی ما هستیم. نمیتوانی دور بزنی و به سمت خداشناسی از غیر طریق « نحن حجابالله الاکبر » . بیابی
یابن » امامشناسی بروي. تمام اینها در امامشناسی است. به روایتی بسیار زیبا برخورد کردم که از محضر امام صادق(ع) سؤال شد که
رسولالله! آیا این روایت صحیح است که امیرالمؤمنین(ع) فرمودند: رسول خدا (ص) به من هزار باب از ابواب را تعلیم دادند که از
راوي گویا تعجب کرده و خواست «. آري صحیح است، این چنین بوده است » : حضرت فرمودند «؟ هر بابی هزار باب مفتوح میشد
«؟ یابنرسولالله شیعیان و محبان شما چه مقدار از این بابها را دارند » : در یک مقایسه به یک نتیجهگیري برسد. عرض کرد
شاید هم لف و نشر مرتب باشد؛ یعنی شیعیان خالص دو باب از این بابها را دارند و محبین « یک باب یا دو باب » : حضرت فرمودند
یک باب. یعنی حتی شیعیان کاملی که خودشان دریاي بیپایان بودهاند، از این یک میلیون باب دو باب را دارند. بقیه مخصوص به
امام است و اینجاست که تا حدودي تکلیف ما روشن میشود که آنچه از معارف که بزرگان ما به آن رسیدهاند قطرهاي ناچیزي از
این دریاي بیپایان است. دریاي بیپایان امامت، بیحد و حصر درّ و گوهرهایی دارد که به شیعیان خالص قطرهاي از آن دریا
رسیده ولو آن قطره نسبتاً دریاي بیپایان باشد. چگونه امر بر انسان مشتبه میشود و این اشخاص را با اشخاص دیگر مثل ائمه
معصومین(ع) اشتباه میگیرد؟ این موضوع، موضوع مبتلا به ولازمی است. تأثیر قوة خیال در قضایایی که انسان در خواب میبیند
فراوان است و اصولًا موجودات مجرد چه شیاطین چه ملائکه براي مردم تجلی و ظهور زیاد دارند. شما نگاه بکنید خواب عزیز مصر
در قرآن بیان شده. او فردي کافر بود اما تکلیف چهارده سال آینده را در خواب دید. رؤیاي او صادقه و صحیح بود. پس ممکن
است فردي کافر باشد و قضایاي برزخی صحیح و اتفاقات آینده را بتواند ببیند. یا آن دو نفر زندانی که همسلولی حضرت یوسف
«. إنی أرانی أعصِ رُ خمراً؛ من دیدم انگور میفشردم براي درست کردن شراب » : بودند، هردو خوابشان صحیح بود. یکی گفت
صفحه 11 از 61
إنّی أرانی أحمل فوق رأسی خبزاً » : حضرت گفتند: تو ساقی شراب پادشاه خواهی شد و به همین سمت هم رفت. دیگري گفت
حضرت فرمودند: تو را اعدام میکنند. « تأکل الطیرمنه 7؛ من دیدم روي سرم نان حمل میکردم و پرندهها میآمدند و میخوردند
این دو نفر با اینکه هردو کافر بودند ولی باز خوابهایشان خوابهاي صحیحی بود. چه مؤمن و چه کافر هردو خواب صحیح و
سقیم میبینند. مؤمنین زیادي هم داریم که تحت تأثیر قوه خیال، صحنههایی را که در روز یا روزهاي گذشته دیدهاند و حتی گاهی
قضایایی را که میخواهند ببینند به صورتی در خواب میبینند ولی این امتیازي نیست. مؤمن و کافر مساوي هستند. سه نمونه را
عرض کردم که مسلمان هم نبودند و خواب صحیح دیده بودند. آن طرف هم فراوان است، کسانی که مسلماناند ولی خواب
غیرصحیح میبینند. به سختی میتوان اعتماد کرد مخصوصاً قضایایی که خارج از قاعده باشد. دیدن حضرت بقیهالله و دیدن ائمه
معصومین(ع) در باید در کمال خواب بیننده خوابش را نقل میکند، معلوم میشود این خواب مشکل دارد و صحیح نیست. تأثیر قوة
خیال در این خواب زیاد است. مشکلی که الان مردم ما زیاد دچار آن میشوند این است که گاهی امر مشتبه میشود، فردي را
میبیند، و آن فرد فرمایشی میکند. وقتی طرف بیدار میشود، یا حتی در خواب به این نتیجه میرسید که آن فرد یکی از ائمه
معصومین(ع) بود. اگر مسئله شخصی باشد امري است و یک برخورد باید با آن بشود و اگر مسئله عمومی باشد به نحو دیگري باید
با آن برخورد کرد. کمال احتیاط را باید در این مسائل انجام داد. مبادا ما پیغام حضرت بقیهالله روحی له الفداء را مستند به یک
خواب کنیم. مسئله تشرف در خواب و بیداري کار بسیار حساب شده و سنگینی است و متأسفانه الان این قضیه دارد لوث میشود.
به این معنا که هرکسی مدعی شهود امام در خواب و حتی در بیداري میشود. در یکی از توقیعاتی که امام زمان براي جناب شیخ
مفید صادر فرمودهاند، شیخ مفیدي که به بالاترین درجۀ علم حقیقی و خدمات اجتماعی به شیعیان اهلبیت(ع) و به درجه اخلاص
«. ما عبادات شما را دیدیم و اجازه یافتیم که شما را به مکاتبهاي مشرف کنیم » : رسیده بود. حضرت ضمن این توقیع به او میفرمایند
جناب شیخ مفید بعد از آن همه سعی و تلاش، مشرف به یک مکاتبه میشود. بعضی از داستانها و جریانهایی که اخیراً گفته
میشود که شما در جریان هستید و شنیدهاید، چه عوارضی پیدا میکند، خیلی زود مستند به امام میشود در حالی که در بین اتقیا،
صلحا، اولیاي خدا و در بین علماي راهیافته از این حرفها نبوده است. خدا رحمت کند مرحوم آیتالله کشمیري را. یک وقتی در
محضرشان از شخصی که تشرفی پیدا کرده بود و یک داستان بسیار طولانی را در آن تشرف گنجانده بودند، صحبت شد. مرحوم
آیتالله کشمیري فرمودند که من به نظرم میرسد که این مکاشفه باشد نه تشرف در عالم بیداري. اکثر قضایایی که اتفاق میافتاده
صحنههایی بوده از مکاشفات قوي و مکاشفات گاهی آنقدر ظهور و تجلی دارند که براي خود طرف قابل تشخیص نیستند. آیا این
قضیه در عالم خارج اتفاق افتاد یا قضیهاي بود که من به صورت مکاشفه دیدهام؟ وقتی این تشرف را که داستان طولانیاي داشت
در محضر ایشان گفتند، ایشان فرمودند: به نظر من کشفی بود که براي او حاصل شده و شبیه به خواب است. اما این جمله را هم
و « این نوع قضایا از فردي مثل آیتالله بهجت شنیده میشود که اینها هم مدعی این قضایا نیستند » : فرمودند که زیبا بود، فرمودند
بزرگان از علماي ما پرهیز داشتهاند که این مسئله تشرف لوث شود. الان هر فردي از کوچه و بازار میرسد مدعی تشرف و مدعی
نیابت میشود که حضرت مسائل اجتماع را به من میگویند و به من پیغام میدهند که به دیگران بگویم. خوشبختانه در چند مورد با
آنها برخورد شده بود و بلافاصله اظهار ندامت کرده بودند و اظهار کرده بودند که شیطان بر ما مسلط شد و ما این نسبتهاي ناروا
را دادیم. لذا از گسترش و توسعۀ این مطلب باید پرهیز کرد. گاهی این قضیه واقعاً مشتبه میشود و گاهی هم افراد خطرناکی این
شیطان در خوابش نفوذ میکرد. در تاریخ هست که چگونه شیطان بر او « سیدمحمدعلی باب » قضایا را به بازي میگیرند. فردي مثل
چیره میشد و دستور و پیغام داد تا بالاخره او را به دام انداخت و شیطان بیکار ننشسته است. منتها ما علمایی داریم که سبک و
روش و منش آنها براي ما حجت هست. اینجور بیانها از بزرگانی شنیده میشد که این ادعاهاي مکرر و اضافی را نداشتند ولی از
مرحوم قاضی شنیده نشد. از خود مرحوم آیتالله کشمیري شنیده نشده. از مرحوم آیتالله بهجت شنیده نشده است. اینها اگر هم
صفحه 12 از 61
بوده است در دل خودشان است. و جمله دیگري مرحوم آیتالله کشمیري داشتند که خالی از لطف نیست فرمودند: اگر در عالم
خواب یک بابی براي یک سالکی باز شود (فرض کنید که یک آیهاي را میخواند و سحر بیدار میشود و یا مورد عنایتی خاص
قرار میگیرد که هر وقتی خواست یک ذکري یا توسلی پیدا میکند و یک ارتباطی پیدا میکند که یک چیزي را در خواب به او
میگویند و او را راهنمایی میکنند) اگر دو جا نقل کند آن حال از او گرفته میشود و آن را از دست میدهد. چگونه است که
بعضیها هرچند وقت یک بار یک تشرفی را نقل میکنند و با آن کرّ و فرّي را انجام میدهند، پیغام میآورند و میبرند و هیچ
اتفاقی هم نمیافتد. شاید مشکلی در گوشه و کنار قضیه بوده باشد. البته نفی نمیتوان کرد تشرفات بوده و هست، در بین علماي
خالص بوده اما کمال دقت و احتیاط براي این قضیه لازم است. فرق میان رؤیت، مکاشفه و رؤیا چیست؟ حد و مرز آنها چیست و با
چه مقدمات و تمهیداتی میتوان به مراتب عالیه از رؤیاي صادقه تا دیدار رسید؟ خداي متعال نصیب انسان از خزانه غیب خودش را
فراوان کند. از این جهت که گویا این قضیه نصیبی خاص است. اما عمل صالح و نیت خالص بیتأثیر نیست و خواست فراوان و
عشق بیحد و مرز انسان را نزدیک میکند و ابوابی را از ناحیۀ خداوند باز میکند و طبیعی است براي مؤمن از رؤیا شروع میشود.
آرامآرام ایمان و عمل صالح در درون انسان تأثیري خاص میگذارد و مؤمن وقتی به خواب میرود، روح او امکان صعود و عروج
8، بشارتهایی به مؤمن میرسد که از عالم خواب و رؤیا « لهم البشري فی الحیوة الدنیا و فیالاخرة » به عوالم لطیف را پیدا میکند
شروع میشود. به خاطر اینکه در عالم خواب و رؤیا بخش زیادي از تعلقات انسانی حذف میشود. اشتغالات نفسانی کم میشود.
طبیعی است که در عالم بیداري، روح به بدن تعلق دارد و در شئون مختلف و ابعاد متفاوت و زوایاي بسیار زیادي مشغول ساماندهی
است. اما در عالم خواب براي مؤمنی که در مسیر تهذیب و طریق تقوا گام برمیدارد، خیلی از آن اشتغالات نفسانی میرود یا
کمرنگ یا محذوف است و این باعث میشود که روح مؤمن در عالم خواب براي نیل به مقاصد عالی سبک باشد تا حقایق برزخی
را درك کند و بزرگان عالم معنا را مشهود کند و خدمت اولیاي خدا و ائمه اطهار(ع) شرفیاب شود. اینها دست به دست هم
میدهد، روح مؤمن هم که در عالم خواب سبکبالتر است آماده عروج و تشرف به محضر اولیا میشود. خلاصه امکان تشرف در
خواب مخصوصاً براي نفوس صادق و مخلص که سعی و اهتمام روزانهشان در طریق تهذیب و تبلیغ است بیشتر است. مخصوصاً
تبلیغ ولایت امیرالمؤمنین و به ویژه در مسیر حضرت بقیهالله، روحیلهالفداء. به هر حال این امر خطیر و بزرگی است که در این زمان
انسان طریق مستقیم را انتخاب بکند. انگیزههاي نفسانی را کنار بگذارد و هدفش فقط تبلیغ و ترویج حضرت بقیۀالله(ع) باشد و این
را هم عرض کنم که این کار سخت خواهد بود اما ارزش دارد که فعالیتهاي مهدوي به گونهاي پیگیري شود که براي آیندگان
از برکات و توجهات به حضرت بقیهالله(ع) فراوان میوه به بار بیاورد. این وظیفۀ همۀ ماست. اصولًا در رؤیا براي بعضی از مؤمنین
تشرف به محضر اولیاي خدا، انبیا و دیدن حقائق برزخی که عوالم مختلف و متفاوتی دارند شروع میشود. بخش بعدي رسیدن به
حالت مکاشفه است. براي کسانی که ابتدا در رؤیا به حقایقی میرسند مرحله بعد این است که آن قطع تعلقی را که ابتدا در خواب
باید حاصل میشد، آرامآرام در اثر کثرت اشتغال به ذکر خدا و کثرت یاد محبوب و توجه دل به حضرت بقیهالله و ائمه اطهار(ع) و
پیامبر اکرم(ص) این حال عدم تعلق در بیداري حاصل میشود و نفس به گونهاي مشغول به محبوب میشود که در عالم بیداري هم
میتواند فارغ بنشیند و صور برزخی را با چشم دل ببیند و خواب نباشد و صحنهها و اتفاقات برزخی را درك کند و خواب نباشد.
بخش مکاشفات از اینجا براي اولیا و براي کسانی که در این مسیر زحمت کشیدهاند شروع میشود. علیرغم سختیهاي فراوانی که
دارد تا مؤمنی صور برزخی را در خواب یا در بیداري به صورت مکاشفه ببیند ولی تا اینجا نسبتاً آسان پیش میرود. بعضی چیزها
هست که آثار وضعیشان این است که چشم دل را بینا میکنند و قوت و قدرت درك معانی لطیف را به انسان میدهند. بعضی
اعمال زودتر انسان را به این مرتبه میرساند یکی از آن اعمالی که زودتر انسان را به مرحله مشاهده میرساند، گریه زیاد است یا از
خوف و محبت خدا و یا به عشق اهلبیت و مخصوصاً گریه براي حضرت سیدالشهداء. گریه براي حضرت سیدالشهدا چشم دل را
صفحه 13 از 61
باز میکند. چشم را زلال و درك را لطیف میکند و به روح انسانی قدرت میدهد تا بتواند قضایاي لطیف و صور برزخی را حتی
صورتهاي ارواح اولیا و ائمه درك و دریافت. گریه براي حضرت سیدالشهدا خیلی مؤثر است و به فرمایش بعضی از اساتید،
بیداري شب هم خیلی مؤثر است، حداقل بیداري بخشی از شب که همان سحر باشد و خواندن قرآن در نیمه شب هم خیلی مؤثر
است. زود انسان را به درك بعضی از حقایق موفق میکند تا مرتبه بعدي که رسیدن خدمت حضرت و رؤیت است و این کار
آسانی نیست. شما در جریان تشرف علیبن مهزیار نکات و لطائف زیادي میبینید. این بزرگوار حدود بیست سفر به حج رفت یک
سفر واجب، بقیه فقط به عشق حضرت بقیهالله(ع). ما یک چیزي میشنویم اما قضیه بسیار سخت بوده است. از اهواز به عشق
حضرت بقیهالله(ع) و زیارت ایشان راه میافتاد. دیدم بعضی جاها نقل میکند که من از اهواز که حرکت میکردم میرسیدم نجف،
در حرم ائمه اطهار، واديالسلام، مسجد کوفه، مسجد سهله، مانند مجنونی میگشتم و گریه میکردم و عبادت میکردم و توسل
پیدا میکردم تا حضرت بقیهالله(ع) را ببینم. به مدینه که میرفتیم حرم رسول خدا (ص) و ائمه بقیع(ع) را زیارت میکردم، التماس
میکردم ولی توفیق حاصل نمیشد. میآمدم مکه، اعمال حج، قسمت به قسمت، منا، مشعر، مسجدالحرام، سعی، مطاف، بازهم
نمیشد. اعمال حج تمام میشد و بازهم نمیشد. برمیگشتم اما با چه غم و اندوهی! تا دوباره سال دیگر به همین منوال، نوزده سفر
اینگونه رفتن و سختیها و آمد و شد را تحمل کردن براي زیارت حضرت بقیهالله(ع) بود تا اینکه بالاخره حضرت بقیهالله(ع) را
زیارت کردند. تازه وقتی آن واسطه را در مسجدالحرام میبیند، ابتدا گمان میکند آن واسطه خود حضرت بقیهالله روحیلهالفداء
هستند ولی ایشان جواب میدهد نه من واسطهاي هستم که آمدهام شما را به محضر حضرت ببرم. وقتی ایشان علیبن مهزیار را برد،
پشت در خیمه او را نگاه داشت که باید باز اجازه بگیریم. شخص واسطه داخل خیمه رفت و اندکی بعد بیرون آمد، به او گفت
خوشحال باش که اجازه تشرف و ملاقات یافتی. وقتی علیبن مهزیار وارد شد شما گمان میکنید کار آسانی است، بعد از بیست
سفر شخص عاشق حالی دارد که در ابتدا گمان میکند که معشوق به او جفا کرده است. وقتی وارد خیمه شد طبیعی است که یک
عاشق حال طلبکاري عجیبی داشته باشد که یکی از نکات و دقائق بسیاري این تشرف همین بخش ملاقات اولیه است. امام زمان(ع)
با یک جمله صحنه را تغییر دادند. حال علیبن مهزیار حال عشق است، حال کسی است که هر زحمتی میباید بکشد، کشیده و
کنّا نتوقّعک لیلًا و نهاراً یا اباالحسن! 9؛ پسر مهزیار! ما شبانهروز منتظر » : معشوق به او جفا کرده ولی حضرت با یک جمله فرمودند
پسر مهزیار متحیر شد. عجیب که من که نوزده سفر به عشق «؟ آمدن تو بودیم چه امري موجب دیر آمدن تو شد، چرا دیر آمدي
حضرت آمدم، حالا حضرت میفرمایند شبانهروز منتظر تو بودیم؟ چطور اینها را جمع بکند؟ یک جوابی داد که شاید شما هم
میگوید «. یابن رسولالله، آقا من کسی را نیافتم که مرا به وجود شما دلالت کند » : بودید همین جواب را میدادید، عرض کرد
حضرت چهار زانو نشسته بودند و با انگشت سبابه به سمت زمین اشارهاي میکردند این جمله را که عرض کردم سرشان را بلند
کرد فرمودند: یا اباالحسن. دلیلش این نیست. نه، آن کسی که الان کسی را به دنبال تو فرستاد بیست سال پیش هم میتوانست
بفرستد و من متحیر بودم پس چه دلیلی دارد که حضرت شروع کردند سه دلیل براي این قضیه آن هم خطاب به علی مهزیار، کسی
که عاشق است، کسی که نوزده سفر حج کرده به خاطر زیارت آقا. سفر اولش سفر واجب بوده و نوزده سفر دیگر فقط به خاطر
ولکنّکم کثّرتم » : آقا. آقا نخواستند که تکدّر خاطر براي او حاصل شود و خطاب را تمام کردند نسبت به همه شیعه. فرمودند
اي پسر مهزیار شماها درصدد زیاد کردن اموال بودهاید یعنی اگر کسی بخواهد تشرف محضر امام زمان(ع) پیدا کند باید «. الأموال
شما «. و لکنکم کثرتم الأموال و قطعتم الرّحم » . تمام وجودش و تمام دلش امامزمانی باشد. ببینید حضرت کجا را دست میگذارند
مراعات رحم و سفارشاتی که براي حق و حقوق بین شما شده است را نکردید. حق و حقوق دینی و عاطفی بین خودتان را مراعات
نکردید. این مسئله دومی بود که حضرت سفارش کردند که اگر تشرفی براي تو حاصل نشد دلیلش یکی زیادهخواهی بود که
نسبت به اموال داشتی. نه زیادهخواهی حرام، آنکه خارج است و بلکه حلال. یعنی باید امامزمانی خالص بود و حتی این مسئله را
صفحه 14 از 61
و» . هم کنترل کرد و زاهد شد و بعد هم مسئله صلهرحم و رسیدگی به ارتباطهاي عاطفی بین کسانی که حقی بر گردن انسان دارند
اگر یک وقت نسبت به فقراي مؤمنین بیتوجهیهایی صورت گرفت. شما آنها را به «. قطعتمالرحم و تجبّرتم علی فقراء المؤمنین
استخدام گرفتید، یا به گونهاي نسبت به آنها ظلم روا داشتید که آنها را متحیر کردید در بعضی از تعابیر دارد که (تحیّرتم)، شما حق
و حقوق فقرا را خلط کردید. این هم باز به مسئله اول برمیگردد یعنی شما وقتی فقر را در مؤمن حس کردید باید به ایمان او نگاه
میکردید و همه ارزشهاي انسانی را طبق ایمان او باید قائل میبودید و توجه شما به این مسئله نبود و اگر پاي خود را بر پاي فردي
ضعیف گذاردید و دیدید که مشکلی نیست فشار میدادید. حضرت این را خطاب به همه مؤمنین بیان میکنند که علیبن مهزیار
اینجا بود که « لابأس علیک » حضرت فرمودند « التوبه التوبه سیدي الإقاله الإقاله » روي زمین نشست و شروع کرد به گریه کردن که
دلگرمیاي شد براي علیبن مهزیار. جریانهاي تشرفات کار خیلی مشکلی است. یا رزقی خاص است که نصیب بعضی افراد
میشود و یا افرادي که میخواهند در مراتب عالی ایمان سیر کنند و بر اثر خواست فراوان، خداي متعال رزق آنها میکند که در
همین زمان هم بوده است که بعضی این رزق را داشتهاند و این عنایات به آنها شده و این مسئله را انکار نمیتوان کرد که اکنون
هم تشرف محضر حضرت بقیۀالله ممکن است. و بزرگانی بودهاند از علما و بزرگان دلسوخته که نصیبی از این معنا داشتهاند و
رزقی از این سفره برداشتهاند. مقدمات و تمهیداتی که انسان را ارتقا میدهد نهایتاً بازگشتن به تقوا و رسیدن به مراتب عالیتري از
تقوا و حضور در محضر حقتعالی و حضرت بقیۀالله(ع) است. آیا اساساً مسئلۀ تشرف در عصر غیبت وجود دارد یا خیر؟ اگر این
جواب مثبت است آیا این امکان براي عموم است یا خصوص؟ بله تشرف در زمان غیبت امکان دارد، اولًا بهترین دلیل بر امکان آن
وقوعش است و ثانیاً در برخی از دعاها که درخواست دیدار شده، عبارت مطلق است. نظیر عبارتی که در دعاي عهد عرضه
امکان تشرف به نظر بزرگان هم وجود دارد اما خواص این مسئله، خواصی که رزق تشرف « ألّلهم أرنی الطلعۀ الرّشیدة » : میداریم
دارند، افراد دلسوخته هستند پیرمرد دلشکستهاي ممکن است نصیبش شود، دلسوخته زحمتکشیدهاي که تمام همّ و غمّش عشق به
حضرت بقیهالله روحیلهالفداء است و در عین حال ممکن است شخصی که به صورت ظاهري داراي موقعیتی اجتماعی است
نصیب پیدا نکند. این رزق براي افراد ممکن است گرچه به ندرت اتفاق میافتد اما بودهاند افرادي که درك محضر آن بزرگوار را
کردهاند و بهره بردهاند. آیا شرط یا شرایطی خاص براي نیل به تشرف ذکر شده است؟ این شرائط کدامند؟ البته مسئلۀ تشرف به
گونهاي پیچیده است که در زمان خود امام عسکري که حضرت چندساله بودند حضرت احیاناً حضرت بقیهالله(ع) را به بعضی از
خواص شیعه نشان میدادند براي اتمام حجت و شرطی که از مجموع قضایاي تشرفات در چند جمله به نظر میآید شرائط اولیه را
باید دارا بود به اضافۀ ایمان و تقوا و عمل صالح. براي ارتباط با معصوم باید سنخیت وجود داشته باشد. یعنی عصمت نسبی براي
شخصی حاصل شده و با گناه بیگانه باشد. در توقیع آن حضرت(ع) به شیخ مفید آمده است: ولو أنّ أشیاعنا وفّقهم الله لطاعته علی
اجتماع من القلوب فی الوفاء بالعهد علیهم لما تأخّر عنهم الیمن بلقائنا و لتعجّلت لهم السعادة بمشاهدتنا علی حقّ المعرفۀ و صدقها
غیر از این یک دلشکستگی و دلسوختگی فراوان و اشک فراوان «. منهم فما یحبسنا عنهم إلّا مایتّصل بنا ما نکرهه و لانؤثره منهم 10
میخواهد. باید یک عمر در این مسیر سعی کرده باشد. این تاجی است که به طور طبیعی سر هر کسی نمیگذارند. اینکه کلاسی
بگذارند، کما اینکه شنیدم که در بعضی از شهرستانها گذاشتهاند تا در بعد از چند ترم حضرت را نشان بدهند، اصلًا در بین
بزرگان شنیده نشده است. این یک ارتباطی است که براي افراد دلسوخته به حسب موقعیتی خاص و ارتباطی خاص، خداي متعال
نصیب میکند و تصور این است که افرادي که رزق خاص دارند به نحوي مورد توجه هستند و از ابتداي زندگیشان مورد توجه
بودهاند. اینها محفوظ میمانند و یک دلشکستگی خاصی دارند. اینها مورد توجه هستند تا به محبوب خودشان برسند. حتی براي
تشرفاتی که غیر از اصحاب حضرت و خواص حضرت دارند. نه، تشرفاتی که عموماً گاهی پیش آمده در یک نوع عصمت و حفظ
الهی بودهاند، یک سري گناهان سنگین دوش اینها را سنگین نکرده و این دلسوختگی در آنها بوده و این عشق در جانشان موج
صفحه 15 از 61
میزده است. اساساً دامنۀ اختیار غیرمعصوم براي امر تشرف چقدر است؟ اگر دیداري در بیداري حاصل شود چگونه میتوان
مطمئن شد که آن شخص امام است؟ البته مجموع تشرفات خدمت حضرت بقیهالله(ع) را نمیتوان برایش تضمینی قائل شد که حتماً
خود حضرت بودهاند مگر در مواردي که شواهد صدقی بر قضیه بوده است و این کار متخصصین از علماي راه رفتۀ ما بوده است.
جریان حاجعلی بغدادي را نگاه کنید، مرحوم حاج شیخ عباس قمی صاحب مفاتیحالجنان نقل میکنند. ولی حاصل این تشرف
سفارشهایی است که همین سفارشها را ائمۀ دیگر به زبانهاي مختلف داشتهاند، نتیجه این تشرف سوق دادن مردم است به نافله،
عاشورا و زیارت جامعه، امور شخصی و امور مالی حاصل آن نبوده است که الان جامعه را دچار مشکل بکند. اگر نتیجهاي و
حاصلی در تشرف میبود همان نتیجه را ائمه دیگر به زبان دیگر بیان میکردهاند و بعید به نظر میآید که در این قضیه بتوان
اختیاري براي غیرمعصوم تلقی کرد مگر حضرت خضر که باب حضرت بقیهالله(ع) و مورد توجه ایشان و انیس و مونس حضرت
بقیهالله روحیلهالفدا هستند و چه بسیار مناسب است کسانی که توسل به حضرت بقیهالله(ع) دارند و عشق آن بزرگوار در دلشان
موج میزند توجهی هم به حضرت خضر داشته باشند چرا که آن بزرگوار فعلًا باب حضرت بقیهالله(ع) هستند و حضرت با ایشان
مأنوسند. به هر حال دامنه تشرفات به گونهاي نیست که اختیاري باشد و محدودیتهایی در این قضیه هست، براي اینکه قضیه
تشرفات لوث نشود و هر کسی مدعی نشود و هر کاري را خواستند بکنند از این کانال وارد نشوند. بالاخره این هست ولی محدود
به خواص از اهل ایمان و تقوا و مراقبههاي بالا. راجع به حلقههاي گرد حضرت نظیر: اوتاد، ابدال و رجالالغیب؛ ضمن معرفی این
حلقهها دائرة وظائف، اختیارات این افراد چگونه است؟ آیا جز اینها هم ممکن است عدهاي از طرف امام مأموریت داده شوند؟ این
سؤال احتیاج به فرصت دیگري دارد که جدا مورد صحبت قرار بگیرد. اما آنچه که از روایات به دست میآید این است که بله،
کسانی هستند که در جامعه هم هستند و با مردم « ابدال » . افرادي در اطراف آن جناب هستند و اسامی یا مراتب مختلفی دارند
زندگی میکند. خدا رحمت کند مرحوم آقاي مولوي قندهاري نقل میکردند که در نجف که بودهاند با بعضی از ابدال برخورد
میکنند. ایشان نقل میکردند: من جاي دیگر نشنیدهام کسی را که میخواهند به مقام ابدالی برسانند حضرت بقیهالله(ع) براي او
پیغامی و ذکري و دستوري را میفرستند که او مشغول شود و ممکن است حضوري یا با پیغام برنامهاي را براي او میفرستند و
کمکم ارتقا پیدا میکند تا خود بتواند محضر حضرت را درك کند و این تعبیر از ایشان بود که براي یکی از بزرگانی که ایشان
میشناختند که پیغامی از طرف حضرت بقیهالله روحیلهالفداء رسیده بود و حضرت اسمی از اسماء حق تعالی را بر برگی از
زیتون نوشته و براي او فرستاده بودند که این ذکر و دستور را انجام بدهد تا ابواب رحمت الهی بر او مفتوح شود و بیشتر بتواند در
این مسیر موفق باشد. به هر حال جریان اوتاد، ابدال و رجالالغیب، جریان مفصلی است که اگر ما فقط به بعضی از آنها بتوانیم اشاره
کنیم با این ضیقوقت مناسب است. جناب ملافتحالله شوشتري که از شعراي بزرگ بودهاند و خودشان هم آدم راهرفتهاي بودهاند،
در یکی از کتابهایشان ذکر میکنند که مرحوم آقاسیدعلی شوشتري (استاد اخلاق و عرفان مرحوم ملاحسینقلی همدانی) از ابدال
بودند و خدمت حضرت بقیهالله(ع) میرسیدهاند. برنامههایی به عهده ایشان بود و به محضر حضرت تشرف داشتند. در بین علماي
شیعه بودهاند کسانی که به این مرحله رسیده و خدمت حضرت را درك کرده بودند. من جمله از افرادي که گاهی از ناحیه مقدس
حضرت مأموریتی به عهده ایشان بوده است در اصفهان یک زمانی دربارة حاجحسین کشیکچی این ماجرا مشهور شد که جریان
مفصلی دارد و شخصی از تجار اصفهان عازم بیتالله الحرام میشود. به عراق میرسد از قافله عقب میافتد و مدتها گریه و زاري
میکرده که من خداحافظی کردهام و میخواهم بروم به مکه و روي برگشت به ایران را ندارم. در خواب میبیند که حضرت علی
به او میفرمایند: برو مسجد سهله فرزندم تو را میفرستند. این تاجر اصفهانی به مسجد سهله میآید و ناگهان با شخص اسبسواري
برخورد میکنند. آن بزرگوار میفرمایند: فلانبن فلان شما هستید؟ میگوید بله آقا! میفرمایند میخواستی بروي مکه و از قافله
عقب افتادي؟ حضرت اشارهاي میکنند و صدا میزنند. حاجحسین! میگوید پیرمردي ظاهر شد. میگوید دیدم همان حاجحسین
صفحه 16 از 61
کشیکچی خودمان است. فرمودند این پیرمرد را به مکه برسان و بعد از اعمال هم او را به اصفهان برگردان که این جریان خود
مفصل است خلاصه اینکه بودهاند کسانی که مأمورتی از ناحیه مقدسه به آنها واگذار میشده است. إنشاءالله خداي متعال ما را از
یاران و خاصّان و شیعیان خالص آن حضرت قرار دهد و رزق ما را هم قرار بدهد که محضر آن بزرگوار را درك کنیم و جمال
. نورانیاش را مشاهده کنیم و به فضل الهی در دنیا و آخرت از او جدا نشویم. وصلیالله علی محمد و آله الطاهرین. پینوشتها: 1
در روایات متعدد اشاره به این مضمون شده که مؤمن در وقت احتضار میبیند که بالاي سرش افراد بسیار زیبایی نشستهاند میپرسد
تو که هستی؟ یکی میگوید من نماز توام. یکی میگوید من روزه توام. یکی میگوید من قرآنی هستم که میخواندهاي و معتقد
بودهاي و یکی از آنها که از همه زیباتر است میگوید من ولایت تو به امیرالمؤمنین(ع) هستم. 2. در حدیثی است که حضرت
عیسی(ع) به داخل یک چهار دیواري بین راهی رفت تا استراحت کند. این بزرگوار بسیار زاهدانه زندگی میکرد. زاهد حقیقی بود
و هیچ جایی حتی براي استراحت نداشت. نه خانهاي و نه اثاث البیتی، در آنجا نیمه خشتی را دید آن را به زیر سر کشید. بلافاصله
اي ملعون کجا آمدي؟ چرا دفعتاً حاضر شدي؟ مگر من چه کردم که تو خودت را » : شیطان حاضر شد. خطاب به شیطان فرمود
اي پیغمبر خدا! دیدم نیمهخشتی را به زیر سر کشیدي گفتم میروم و به او القا میکنم که میتوان بهتر از » : شیطان گفت .« رساندي
و دنبال قضیه القائاتی است که شیطان دارد. حضرت عیسی روحالله فرمودند: « این زندگی کرد و یک خشت را تبدیل به متکا کرد
4. شما . نیمهخشت را کنار زدند و خوابیدند، او هم رفت. 3. سورة حجر( 15 )، آیۀ 40 «؟ نیمهخشتی را هم به ما نمیتوانی ببینی »
ببینید در شب عاشورا حضرت سیدالشهداء(ع) نزدیک خیمهها نشسته و به شمشیر تکیه داده بودند یا سر مبارکشان را روي دسته
شمشیر گذاشته بودند و گویا مقداري خواب بر چشمان مبارك حضرت غلبه کرد. لشکر دشمن حمله کردند. حضرت زینب(س)
حضرت چشم گشودند و فرمودند « أخی أباعبدالله یا ابن امّی » : هجوم دشمن را حس کردند، آمدند خدمت برادر و عرضه داشتند
دشمن نزدیک شده است. چه میخواهند؟ حضرت اباعبدالله(ع) « قد قُرب منّا العدو » : چه شده خواهرم؟ حضرت زینب عرض کردند
5. مرحوم . « لایذهبنّ بحلمک الشیطان » ! وقتی که دیدند اضطراب اهلبیت و حضرت زینب(س) را فرا گرفته فرمودند: خواهرم
حاجهادي ابهري که از دوستان و یا به تعبیري از اساتید بعضی بزرگان است. ایشان خیلی بکّاء بود. شاید خود من در سن کودکی
خدمت ایشان رسیده بودم نجف میآمدند منزل ما و با پدرم دوست بودند. بعدها ما شنیدیم که چقدر این بزرگوار اهل شهود و
مشاهده بوده و چشمانش باز بود. از ایشان نقل کردهاند که گاهی بعضی شبها میخواسته بخوابد، پدرش که از دنیا رفته بود، روح
او میآمده و میگفته پسرم دو رکعت نماز براي من بخوان و استراحت کن. بلند میشد. دو رکعت نماز براي روح پدرش
میخواند، مادر، اقوام و همۀ امواع میآمدهاند و میگفتهاند دو رکعت نماز براي ما بخوان. شاید این اتفاق براي ما بیفتد ولی درك
نکنیم، چون چشم باطن ما نمیتواند قالب لطیف آنها را درك کند. یا چشم ما نابیناست و یا مشکل دیگري در کار است که عمدتاً
9. [اباالحسن . 8. سورة یونس ( 10 )، آیۀ 64 . 7. سورة یوسف ( 12 )، آیۀ 36 . مربوط به خود انسان است. 6. سورة مریم ( 19 )، آیۀ 67
. کنیه پسر مهزیار است] 10 . احتجاج طبرسی، ج 2، ص 499
خطر چیست؟
هدف این مقاله، یافتن پاسخی براي این پرسش مبنایی است که از دید امام خمینی(ره)، عمدهترین جریان خطرآفرین براي اسلام و
مسلمین و بلکه جهان بشریت به ویژه در دوران کنونی کدام است؟ نویسنده محترم در پی آن است تا شیوههاي برخورد حضرت
امام(ره) را با این خطر سهمگین مورد بررسی قرار دهد. آنان که به طریق معمول، دربارة اندیشه و زندگانی امام خمینی(ره) داد
سخن میدهند یا قلمفرسایی میکنند، بعضی آن حضرت را صرفاً پرچمدار مبارزه با سلسلۀ پهلوي و حکومت سفاك شاهنشاهی
دانسته، سراسر زندگانی و مبارزات آن بزرگمرد را در این محور خلاصه میکنند. جریانی که امام خمینی(ره) در برابر آن قیام
صفحه 17 از 61
کرد و تا آخرین لحظۀ حیات پربرکتش از مبارزه با آن لحظهاي غفلت نورزید، نه فقط اسلام و امت مسلمان ایران، بلکه مجموعۀ
فرهنگ، اقتصاد، و اجتماع جهانی را به مخاطره افکنده است. امام خمینی(ره) از آغاز علنی شدن قیام خویش در سال 1341 شمسی،
طیّ نطقی مبسوط، در اینباره فرمود: حالا که خطر وارد شده است؛ و آن، خطر یهود است، 1... آقایان بدانند که خطر امروز بر
نیست. هدف این مقاله، یافتن پاسخی براي این پرسش مبنایی است که از دید امام خمینی(ره)، « بنیامیه » اسلام کمتر از خطر
عمدهترین جریان خطرآفرین براي اسلام و مسلمین و بلکه جهان بشریت به ویژه در دوران کنونی کدام است؟ نویسنده محترم در
پی آن است تا شیوههاي برخورد حضرت امام(ره) را با این خطر سهمگین مورد بررسی قرار دهد. آنان که به طریق معمول، دربارة
اندیشه و زندگانی امام خمینی(ره) داد سخن میدهند یا قلمفرسایی میکنند، بعضی آن حضرت را صرفاً پرچمدار مبارزه با سلسلۀ
پهلوي و حکومت سفاك شاهنشاهی دانسته، سراسر زندگانی و مبارزات آن بزرگمرد را در این محور خلاصه میکنند. جریانی
که امام خمینی(ره) در برابر آن قیام کرد و تا آخرین لحظۀ حیات پربرکتش از مبارزه با آن لحظهاي غفلت نورزید، نه فقط اسلام و
امت مسلمان ایران، بلکه مجموعۀ فرهنگ، اقتصاد، و اجتماع جهانی را به مخاطره افکنده است. امام خمینی(ره) از آغاز علنی شدن
... قیام خویش در سال 1341 شمسی، طیّ نطقی مبسوط، در اینباره فرمود: حالا که خطر وارد شده است؛ و آن، خطر یهود است، 1
نیست. 2 البته سلطۀ وحشتناك و همه جانبۀ یهود و دستپروردگان آنها « بنیامیه » آقایان بدانند که خطر امروز بر اسلام کمتر از خطر
بر مراکز و محافل حساس ایران [آن روز]، از یک سو؛ و اشغال قبلۀ اول مسلمانان و معراجگاه پیامبر خاتم از سوي دیگر، تهاجمی
سهمگین بود که غیرتمندان جهان نسبت به آن احساس خطر میکردهاند اما دامنۀ خطر به همین جا محدود نمیشود. سیطرة این
جماعت بر اهرمهاي قدرت سیاسی، اقتصادي، فرهنگی، و... در جهان، خصوصاًً مغربزمین، و تعقیب استراتژي اشغال سرزمینهاي
توطئهاي بزرگتر است که سایه شوم آن بر سر جهان اسلام ،« از نیل تا فرات » پهناور و زرخیز اسلامی براي تحقق یافتن شعار
سنگینی میکند.با آگاهی دقیق و حکیمانه از این واقعیتها بود که امام خمینی(ره) نوك پیکان مبارزة خویش را به سمت یهود و
اسرائیل نشانه گرفت. و هم از این رو بود که او همۀ مشکلات جهان اسلام، از جمله ایران زیر سلطۀ پهلوي را از این زاویه تحلیل
میکرد: این جانب، حسب وظیفۀ شرعیه، به ملت ایران و مسلمین جهان اعلام خطر میکنم؛ قرآن کریم و اسلام در معرض خطر
است. استقلال مملکت و اقتصاد آن در معرض قبضۀ صهیونیستهاست 3 خطر اسرائیل و عمال آن را به مردم تذکر دهید. در
نوحههاي سینهزنی، مصیبتهاي وارده بر اسلام و مراکز فقه و دیانت و انصار شریعت [را] یادآور شوید. 4 حضرت امام(ره) پرچم
مبارزه با برنامهها، اهداف، و عملکرد جنایتبار صهیونیسم جهانی را که در چند محور ذیل قابل تلخیص است، در دستان مبارك
خویش گرفته بود: الف) مسئلۀ قدس، ب) سلطه بر ایران شاهنشاهی و ایجاد روابط مستحکم و گسترده با رژیم پهلوي، ج) پیگیري
د) سیطرة ،« از نیل تا فرات » و اشغال ممالک اسلامی منطقه، با هدف تحقق بخشیدن به شعار دیرینۀ « اسرائیل بزرگ » استراتژي ایجاد
همهجانبه بر نظام حاکم جهانی. مسئله قدس حضرت امام در تمام دوران مبارزات خویش، مسلمانان را تشویق میکرد که براي
آزادي قدس و فلسطین و محو رژیم نامشروع صهیونیستی بکوشند. در دیدگاه ایشان، همواره مسئلۀ فلسطین در رأس مسائل و
مشکلات مسلمین و بزرگترین مصیبتجهان اسلام است: از مصیبتهاي بزرگ مسلمین، قضیۀ اسرائیل تجاوزکار است 5 ما
میگوییم، اسرائیل باید از صفحۀ روزگار محو شود و بیتالمقدس مال مسلمین و قبلۀ مسلمین است 6 غصب فلسطین و کشتار و
اخراج و آواره ساختن میلیونها زن و مرد و کودك بیدفاع و بیپناه فلسطینی، همراه با جنایات وحشتناك و مکرر در آن سرزمین و
ویران ساختن صدها شهر و روستا و مکان مقدس مسلمانان و قتلعام مستمر کودکان و جوانان به پا خاستۀ آن سامان، مسئلهاي
در « اسرائیل » نیست که بررسی آن در یک کتاب یا مقاله بگنجد. از این گذشته، نباید فراموش کرد که توطئه اشغال فلسطین و ایجاد
قلب جهان اسلام، سرفصل توسعهطلبی گستردهاي است که متأسفانه هنوز ملتهاي مسلمان از عمق و گسترة آن، آگاهی کافی
نیافتهاند. امروز، حتی جنایات صهیونیستها در سرزمینهاي اشغالی و درد جانکاه میلیونها آوارة فلسطینی در کشورهاي مختلف،
صفحه 18 از 61
هنوز براي مسلمانان به خوبی تشریح نشده است. نیز عمق فاجعۀ اشغال فلسطین و ابعاد توطئۀ اشغالگران و حامیان جهانی آنها، براي
مردم کشورهاي اسلامی تفسیر نگشته است. حضرت امام خمینی(ره)، با تمام وجود، این حقایق را درك کرد و یکتنه به مبارزه با
اشغالگران برخاست. او همواره مسلمانان، به خصوص رهبران و اندیشمندان امت، را به مبارزه براي نابودي دشمن مشترك اسلام،
یعنی رژیم غاصب صهیونیستی، و آزادي سرزمین فلسطین دعوت مینمود: بیش از بیست سال است فریاد کردهایم که اجتماع کنید
و این غده سرطانی را از بین مسلمین بیرون کنید. بیتالمقدس را از او بگیرید؛ کشورهاي اسلامی را از این غدة سرطانی آزاد
کنید. 7 حضرت امام نه تنها مصیبت اشغال را در رأس مصیبتهاي جهان اسلام میدانست، بلکه معتقد بود که این مسئله در
مسئلۀ قدس یک مسئلۀ شخصی و یک مسئلۀ مخصوص به یک کشور و » : گسترهاي فراتر از محدودة زمان یا مکان خاص جاي دارد
یا یک مسئلۀ مخصوص به مسلمین جهان در عصر حاضر نیست بلکه حادثهاي است براي موحدین جهان و مؤمنان اعصار گذشته و
حال و آینده؛ از روزي که مسجدالاقصی پیریزي شد تا آنگاه که این سیاره در نظام هستی در گردش است. و چه دردناك است
براي مسلمانان جهان در عصر حاضر که با داشتن آن همه امکانات مادي و معنوي، مرأي و منظر آنان، به پیشگاه خداوند متعال و
رسولان عالیقدرش این چنین جسارت واقع شود؛ آن هم از یک مشت اوباش جنایتکار! و چه ننگ است براي دولتهاي اسلامی که
با در دست داشتن شریان حیاتی ابرقدرتهاي جهان، بنشینند و تماشاگر باشند که آمریکا، ابرجنایتکار تاریخ، یک عنصر فاسد
بیارزش را در مقابل آنان علم کند و با عدهاي ناچیز، عبادتگاه مقدس و قبلۀ اول آنان را غصب نموده و با کمال وقاحت در
8 تسلط یهود بر ایران شاهنشاهی «!... مقابل آنان قدرتنمایی کند! و چه شرمآور است سکوت در مقابل این فاجعۀ بزرگ تاریخ
سلطۀ روزافزون یهودیان و دستپروردگان آنها بر ایران شاهنشاهی که روابط عمیق سران پهلوي با رژیم صهیونیستی از آن حکایت
میکرد یکی از انگیزههاي قیام حضرت امام خمینی(ره) در برابر حاکمیت پهلوي بود. در دیدگاه آن حضرت، شاه از کارگزاران
صهیونیستها بود که مأموریت داشت تا زمینههاي گسترش نفوذ آنها در این کشور اسلامی را فراهم سازد: اینجانب کراراً خطر
اسرائیل و عمال آن را که در رأس آنها، شاه ایران است گوشزد کردهام. ملت اسلام تا این جرثومۀ فساد را از بن نکنند، روي خوش
نمیبینند و ایران تا گرفتار این دودمان ننگین است، روي آزادي نخواهد دید. از خداوند متعال، نصرت مسلمین و خذلان اسرائیل و
عمال سیاه آن را خواستارم. 9 بر کسی پوشیده نیست که ایران به لحاظ موقعیت خاص تاریخی فرهنگی و نیز وضعیت ویژة
جغرافیایی اقتصادي، در قرون اخیر، پیوسته دستخوش توطئهچینی یهود و دستپروردگان آن بوده است. در عصر پهلوي، نهادها و
محافل مخفی و قدرتمند صهیونیسم جهانی در تمام شئون اقتصادي، سیاسی، فرهنگی، نظامی، و اطلاعاتی امنیتی دخالت داشتند. بر
اساس مدارك موجود، یهوديها و مأمورانشان سمتهاي حساس کشور را برعهده داشتند. و در جنبههاي گوناگون، امور را در
جهت برنامهها و اهداف خود سوق میدادند. به عبارتی، آنان طراح و برنامهریز حکومت پهلوي نیز بودند. هشدارهاي عالمانۀ
حضرت امام نسبت به خطر گسترده و فزایندة یهود در آن دوران سیاه، در زمرة معتبرترین مدارك تاریخی جاي دارند. این گنجینۀ
گرانبها، همچنین نشانگر مبارزات حماسی بزرگمردي است که با الهام از فرهنگ عاشورا، به نبرد با دشمن مهاجم برخاست. امام
خمینی(ره)، به پیروي از جد بزرگوارش حسینبن علی(ع) زمانی پرچم مبارزه را بر دوش گرفت که خصم با تمام امکانات
خویش، در میدان حاضر بود و همۀ اهرمهاي قدرت را در دست داشت. در حقیقت، محمدرضا پهلوي به عنوان سرکردة مأموران
اسرائیل، ایران شاهنشاهی را پایگاه نظامی و جاسوسی صهیونیسم جهانی ساخته بود. در این میان، حضرت امام که به حقانیت
امروز به من اطلاع دادند که بعضی اهل منبر را بردهاند » : مبارزهاش یقین کامل داشت، لحظهاي از حرکت پیامبرگونهاش باز نایستاد
و گفتهاند، شما با سه چیز کار نداشته باشید، دیگر هر چیز میخواهید بگویید؛ یکی، شاه را کار نداشته باشید، « سازمان امنیت » در
یکی هم اسرائیل را کار نداشته باشید؛ یکی هم نگویید دین در خطر است. این سه تا امر را کار نداشته باشید، هر چه میخواهید
بگویید. خوب؛ اگر این سه تا امر را کنار بگذاریم، دیگر چه بگوییم؟ ما هر چه گرفتاري داریم، از این سه تاست؛ تمام
صفحه 19 از 61
گرفتاريهاي ما. اسرائیل مملکت را به باد میدهد. اسرائیل سلطنت را میبرد؛ عمال اسرائیلی، آقا! اسرائیل دوست اعلیحضرت است؟
یک چیزهایی، یک حقایقی در کار است... میگویند از شاه و اسرائیل حرف نزنید. رابطۀ بین شاه و اسرائیل چیست؟ شاید به نظر
و بر حسب ظواهر هم مسلمان است، شاید « من مسلمانم » سازمان امنیت، شاه یهودي باشد. این که ادعاي اسلام میکند و میگوید
سري در کار باشد.. 10 . افشاي نقشههاي پنهان و خزندة یهود بر ضد دین و امت اسلام، آن هم در زمان اوج قدرت این جماعت در
ایران، نه تنها نشانگر بینش عمیق و حکیمانۀ امام راحل(ره)، بلکه بیانگر مردانگی و همت بلند آن حضرت بود: اسرائیل نمیخواهد
در این مملکت دانشمند باشد؛ اسرائیل نمیخواهد در این مملکت قرآن باشد؛ اسرائیل نمیخواهد در این مملکت علماي دین
باشند؛ اسرائیل نمیخواهد در این مملکت احکام اسلام باشد. اسرائیل به دست عمال سیاه، مدرسه [= فیضیه] را کوبید؛ ما را
میکوبند؛ شما ملت را میکوبند؛ میخواهند اقتصاد شما را قبضه کنند؛ میخواهند زراعت و تجارت شما را از بین ببرند؛ میخواهند
در این مملکت داراي ثروتی باشند، ثروتها را تصاحب کنند به دست عمال خود؛ این چیزهایی که مانع هستند، چیزهایی که سد
راه هستند، سدها را بشکنند. قرآن سر راه است، باید شکسته شود؛ روحانیت سد راه است، باید شکسته شود؛ مدرسۀ فیضیه سد راه
است، باید خراب شود؛ طلاب علوم دینیه ممکن است بعدها سد راه شوند، باید از پشت بامها بیفتند؛ باید سر و دست آنها شکسته
شود. براي این که اسرائیل به منافع خودش برسد، دولت ما به تعبیعت اسرائیل، ما را اهانت میکند 11 از دیدگاه حضرت امام(ره)،
توطئه خزنده و خطرناك یهود براي تسلط بر اهرمهاي قدرت در ممالک اسلامی از جمله نه تنها در دورة سلطنت پهلوي، بلکه
در گسترهاي بس طولانیتر جریان داشته است: عمال اسرائیل در ایران، در هر جا انگشت میگذاري، میبینی که یکی از اینها
را بکشند و مملکت « ناصرالدین شاه » توطئه کردند « شمیران » هست: مراکز حساس، خطرناك. این [یهودي]ها آنهایی بودند که در
حکومت مال » : ایران را قبضه کنند. اینها حکومت را از خودشان میدانند. اینها در کتابهایشان نوشتهاند، در مقالاتشان نوشتند
12 به منظور شناخت بیشتر بینش ...« ماست. باید یک سلطنت جدیدي به وجود بیاوریم و یک حکومت جدیدي به وجود بیاوریم
ژرف و داهیانۀ حضرت امام و مبارزات حسینوار آن مرد بزرگ با دشمن اصلی، بجاست تا به پارهاي از اسناد تاریخی اشاره کنیم.
طبق مدارك موجود، در دوران حساس مشروطه تا کودتاي رضاخان، رئیسالوزرا (نخستوزیر)هاي دولتهاي مختلف از مأموران
بودند. این عده، هم از لحاظ فکري و هم از جنبۀ تشکیلاتی، « فراماسونري » شبکۀ جهانی یهود و به عبارتی دقیقتر: سازمان جهانی
موظف به فرمانبرداري از کارفرمایان خود بودند و در اجراي برنامههاي سیاسی، اقتصادي، و فرهنگی آنها از هیچ تلاشی فروگذار
نکردند. صرفنظر از شخصیتهاي مورد اشاره، وزرا و صاحبمنصبانی دیگر نیز داراي چنین ماهیت و وابستگیهایی بودند که
تشریح عملکرد خائنانۀ آنان از عهدة این نوشتار خارج است. اینک، به ماهیت یکی از اینگونه افراد، به طور گذرا میپردازیم. و
آگاهان از مسائل تاریخی و سیاسی میدانند که با روي کار آمدن رضاخان، کفالت نخستوزیري به یکی از چهرهها و مهرههاي
واگذار گردید. او در دوران سلطنت رضاخان، چهار بار به نخستوزیري منصوب ،« محمدعلی فروغی » ، رمزآمیز تاریخ معاصر ایران
و در دوران اول پادشاهی وي نیز فروغی سه بار به نخستوزیري رسید. ناگفته « محمدرضا پهلوي » شد. پس از روي کار آمدن
نماند که این شخص در دورة قاجاریه هم چندین بار وزیر دارایی، وزیر عدلیه، و وزیر امور خارجه گشته. در برخی دیگر از
وزارتخانهها و ادارات مهم آن زمان نیز سمتهاي حساس را دارا بوده است. جالب توجه است که هم سلطنت رضاخان و هم
سلطنت پسرش محمدرضا با نخستوزیري فروغی شد. او علاوه بر عهدهداري مأموریتهاي خارجی، جمعاً پنج بار وزیر
امورخارجه، چهار بار وزیر دارایی، سه بار وزیر عدلیه، چهار بار وزیر جنگ، یک بار وزیر اقتصاد ملی، و یک بار وزیر دربار
بود. 13 با این حال، محمدعلی فروغی بیشتر به عنوان یک دانشمند به جامعه معرفی شده است. خوب است بدانید که جدّ بزرگ این
بنیانگذار و ،« فراماسونري » بوده است، و محمدعلی فروغی، خود، از سرکردگان و فعالان سازمان « بغداد » خانوادة فروغی از یهودیان
و از خادمان دانشمندمآب یهودیت جهانی در کشور ما بود. 14 به طور مختصر باید به این واقعیت ،« لژ بیداري ایران » استاد اعظم
صفحه 20 از 61
اشاره نمود که نقش و عملکرد چندین بعدي فروغی و امثال او در تاریخ معاصر ایران، بسیار وحشتناك و تکاندهنده است. به این
سان، جاي تأسف و تعجب است که هنوز جوانان دانشجو و دانشپژوه کشور ما، دربارة چنین مهرههایی آگاهی کافی ندارند. یهود،
براي دستیابی به اهداف پنهان خود، به انتخاب مقامهاي درجۀ اول کشور بسیار اهمیت میداد. در مورد روي کار آمدن رضاخان،
تمدن » همین اشاره کافی است که: صعود سلطنت رضاخان را گامی از سوي صهیونیسم، به منظور تأمین شرایط لازم براي تأسیس
سرجاسوس ،« اردشیر ریپورتر » در خاورمیانه [و بلکه ایجاد و استقرار سلطنت جهانی یهود] ارزیابی کنیم. این گام توسط « یهود
انگلیس در ایران، به فرجام رسید و رژیمی ضداسلامی مردم ایران، این نیروي عظیم را از منطقۀ خاورمیانه بیگانه و منزوي سازد. 15
پس از رضاخان، فرزند و ولیعهد او به سلطنت نشست و ادامۀ نقش و مأموریت پدر به او تفویض شد. در مدت 37 سال سلطنت
گردید. اکثر کسانی که در این مدت به عنوان نخستوزیر « یهودي ماسونی » محمدرضا، سراسر کشور جولانگاه محافل و مأموران
انتخاب شدند، یا از دستان و اعضاي بلندپایۀ لژهاي فراماسونري بودند و یا از دستنشاندگان و مأموران یهود و ماسون؛ در این زمینه
از نخستوزیران معروف دوران سلطنت محمدرضا پهلوي به شمار میرفت. او از « امیرعباس هویدا » : نیز به نمونهاي اکتفا میکنیم
یهودي و از بهائیان مشهور و عضو بلندپایۀ فراماسونري ایران بود. وي از بهمن 1343 تا مرداد 1356 ، حدود « میرزا یعقوب » نوادگان
سیزده سال سمت نخستوزیري را بر عهده داشت و در میدانی به پهنۀ ایرانزمین، یکهتازي میکرد: در دوران هویدا، پیوندهاي
نهان و عیان دربار پهلوي با محافل قدرتمند و چپاولگر غرب و صهیونیسم جهانی، به مستحکمترین شکل خود رسید 16 البته میان
که در دوران محمدرضا، نخستوزیر بودند « شریف امامی » و « اقبال » ،« عَلَم » ،« زاهدي » ،« منصور » ،« هویدا » ،« فروغی » کسانی چون
و برخی از وزرا و امرا و اشرافزادگان که با محافل پشتپردة یهودي فراماسونري ارتباط پنهان و تشکیلاتی داشتند چندان
نمیتوان فرق نهاد زیرا همۀ این افراد در حد توان و موقعیت خویش، خدمات شایانی به محافل جهانی یهود و خیانتهاي
جبرانناپذیري به ملت ایران و فرهنگ اسلامی این سرزمین کردند. این حقایق حساس، هیچگاه از دید امام خمینی(ره) دور نماند. او
در دوران سیاه سکوت و سکون با فریادها و پیامهاي حسینوار خود، چهرة دشمنان را افشا نمود و لحظهاي در مبارزه با آن سستی
نورزید: تأسف بالاتر، تسلط اسرائیل و عمال اسرائیل است بر بسیاري از شئون حساس مملکت؛ و قبضه نمودن اقتصادیات آن، به
کمک دولت و عمال دستگاه جبار 17 در دیدگاه امام خمینی، هدف اصلی دشمن آن بود که فرهنگ نورانی اسلام را از صحنۀ
رژیم شاهنشاهی نیز به دستور کارفرمایان « سازمان اطلاعات و امنیت » . اجتماع بزداید و علماي راستین را در میان مردم منزوي سازد
جهانی خویش، با تمام توان در این جهت تلاش میکرد: هدف اجانب، قرآن و روحانیت است. دستهاي ناپاك اجانب با دست
این قبیل دولتها قصد دارد قرآن را از میان بردارد و روحانیت را پایمال کند. ما باید به نفع یهود آمریکا و فلسطین هتک شویم و به
زندان برویم، معدوم گردید، و فداي اغراض شوم اجانب شویم! 18 حضور کارشناسان و مشاوران یهودي در رأس دستگاه پهلوي و
مراکز حساس تصمیمگیري، از دربار گرفته تا سازمان امنیت و هیأت دولت و سازمان طرح و برنامه و رادیو تلویزیون و...، از دیگر
بوده است؛ گاهی ائمۀ « علیبن یقطین » ، مسائل اسفناکی بود که امام امت آن را افشا کرد: مشاورین سلاطین سابق علما بودند
اطهار(ع) بودهاند. حالا مشاورین چه کسانی هستند؟ اسرائیل! مشاورها از اسرائیل [میآیند] 19 ایران عصر پهلوي نه تنها پایگاه
نظامی جاسوسی یهود و آمریکا بود، بلکه طرحها و برنامههاي مهم حکومت پهلوي به دست یهودیان و فراماسونرها تدوین میشد
انقلاب شاه » یا « انقلاب سفید » و براي اجرا به شاه و نخستوزیر یا دیگر مقامهاي اجرایی ابلاغ میگردید. برنامۀ انحرافی موسوم به
نمونهاي آشکار از همین برنامهها بود. این طرح به نام محمدرضا پهلوي شهرت پیدا کرد؛ اما بر آگاهان پوشیده نیست که « و ملت
اصول این طرح، همسو با منافع کارفرمایان جهانی محمدرضا و سرمایهداران بزرگ بینالمللی، به سرکردگی صهیونیسم جهانی
20 طراحی گشت. او عضو « والت راستو » طرحریزي گشت. طبق اسناد موجود، این پروژه به دست یکی از یهودیان سرشناس با نام
مشاوره امنیت ملی آن ،« شوراي برنامهریزي وزارت امورخارجۀ امریکا » رئیس ،« شوراي روابط خارجی آمریکا » فعال نهاد نیمهمخفی
صفحه 21 از 61
به دنیا « ویکتور هارون » کشور، و یکی از طراحان اصلی جنگ افتضاحبار ویتنام بود 21 این جامعهشناس امریکایی در خانوادة یهودي
آمد و مدتی دراز مشاورکاخ سفید بود. حدود یک دهه ( 1960 تا 1970 م. = 1339 تا 1349 ش.) نام این فرد بر جامعهشناسی غرب
و در دنیاي پیداي سیاست، محمدرضا پهلوي و برخی دیگر به عنوان ؛« والت راستو » ، سنگینی میکرد 22 در محافل مخفی جهانی
عضوي از آن خانواده بود « راستو » معروف شدند اما در حقیقت، نهادهاي نیمهپنهان یهودي که « انقلاب سفید شاه و ملت » طراحان
این اصلاحات ادعایی [انقلاب شاه] به » : کارگزاران اصلی این فتنه بودند. چه اندیشهمندانه و آگاهانه است این سخن امام خمینی
23 در این مورد نیز حضرت امام با بینش عمیق خویش، نوك پیکان مبارزه را به سوي «. نفع بازرگانی آمریکا و اسرائیل در ایران بود
محمدرضا و کارفرمایان یهودياش نشانه گرفت این بزرگمرد مبارز که مرکز جهانی توطئه و فتنه را کاملاً شناخته بود، پس از
عتابهاي مکرر به شاه و صاحبمنصبان درجۀ اول کشور، با قدرت و صلابت، به آنان فرمود: آقا مگر شما یهودید؟ مگر مملکت
ما، مملکت یهود است؟ 24 و آنگاه، علماي اسلام را به میدان این مبارزة سرسختانه دعوت کرد: خطر اسرائیل و عمال ننگین آن،
اسلام و ایران را تهدید به زوال میکند. من براي چند روز زندگی با عار و ننگ ارزشی قائل نیستم و از علماي اعلام و سایر طبقات
مسلمین انتظار دارم که با تشریک مساعی، قرآن و اسلام را از خطري که در پیش است نجات دهند 251 در دوران سلطنت پهلوي،
صهیونیستها با جدیت تمام به فعالیتهاي خزندة فرهنگی و اطلاعاتی پرداختند و کوشیدند تا اندیشههاي غیراسلامی و
یهوديگرانه را در ایران، خصوصاً در میان قشر جوان، رواج دهند. این، خود حقیقتی است قابل تأمل که متأسفانه کمتر مورد بررسی
به شکل روشنفکران « یهودگرایی » ، قرار گرفته است. طبق اسناد و مدارك تاریخی، پس از شهریور 1320 ، مجدداً و به تدریج
در ایران « موساد » در سال 1334 وارد ایران شد و هدایت شبکۀ « یعقوب نیمرودي » ، غربگراي ایران ترویج شد. [...] طبق اسناد موجود
را به عهده گرفت. در نتیجۀ عملکرد اطلاعاتی و سیاسی و فرهنگی سرویسهاي جاسوسی غرب بود که رژیم پهلوي در دهۀ 1340
به نزدیکترین متحد اسرائیل و بزرگترین پایگاه صهیونیسم در منطقه بدل گردید. این موفقیت تا حدود زیادي با نام یعقوب
با ساواك، نقش (« زیتون » نیمرودي و شگردهاي زیرکانۀ او پیوند خورده است. یعقوب نیمرودي به عنوان رابط موساد (سرویس
شاپور » یهودي] و در همکاري با ] « لرد ویکتور روچیلد » تبدیل ساواك به زائدة سازمان اطلاعاتی محدود نبود و وي با هدایت
ملت » مجري طرحهاي پیچیدهاي در عرصههاي فرهنگی و اقتصادي، نیز بود. از جملۀ این طرحها باید به تبلیغ پیشرفتهاي ،« ریپورتر
به منظور القاي پیوندهاي باستانی ایرانیان و یهود، « ناسیونالیسم ایرانی » و بهرهگیري از « دریاي توحش عرب » در میانۀ « ستمدیدة یهود
اشاره کرد. [... از سوي آنان،] چنین القا شد که گویا بین آیین کهن ایرانیان و دین یهود، وجوه « عربستیزي » همزمان با ترویج
بود، ایران کنونی نیز باید حامی و نجاتبخش قوم یهود « قوم یهود » منجی « کورش » اشتراك فراوان بوده است؛ و همانگونه که
باشد. روشن است که این تبلیغات، حرفی جز جدایی مردم ایران از ملل مسلمان منطقه و ایجاد همدردي با مهاجرین یهودي در
فلسطین و یا حداقل بیتفاوتی را پی نمیگرفت. این مشی تبلیغاتی، حرفی جز جدایی مردم ایران از مردم مسلمان منطقه و ایجاد
هاي « روچیلد » همدردي با مهاجرین یهودي در فلسطین و یا حداقل بیتفاوتی را پینمیگرفت. این مشی تبلیغاتی، نقش پس پردة
نشان میدهد. [در ضمن، باید] توجه داشته باشیم که برخی از متنفذترین « اینتلیجنس سرویس » بریتانیا را در هدایت عوامل ایرانی
طبق روایت یهودي بودهاند. حضرت امام خمینی(ره) با « ذکاءالملک فروغی » و « قوام الملک شیرازي » عوامل ایرانی بریتانیا چون
آگاهی از همین واقعیتها، پیامبروار هشدارد داد: اسرائیل در تمام شئون سیاسی و نظامی ایران دخالت دارد و ایران به صورت
پایگاه نظامی اسرائیل درآمده و کشور زیر چکمۀ یهود پایمال میشود 27 همچنین، امام یک خطر بزرگ فرهنگی را نیز گوشزد
ذخایر ما این جوانها هستند. جوانهاي ما را دارند اغفال میکنند؛ دارند به آنها تزریق میکنند که هر بدبختی شما دارید از » : فرمود
28 آن حضرت در ادامۀ همین سخنرانی، دربارة تبلیغات انحرافی و نیات پلید یهود در ایران، فرمود: در دو روز پیش از «. اسلام است
یک بساطی یهوديها درست کردند: چهارصد پانصد نفر ،« دروازة دولت » ، این، سه روز پیش از این، در شانزده شهریور، در تهران
صفحه 22 از 61
یهودي دزد دور هم جمع شدند و غایت حرفشان این بوده است؛ یکی شعاري براي یکی دادند و یک فحش به یکی دادند. آن
29 این، نشان میدهد که در «. مجد مال یهود است. یهود برگزیدة خداست. ما ملتی هستیم که باید ما حکومت کنیم » : وقت گفتهاند
عصر پهلوي، یهودیان بسیار بیشتر از دیگر اقلیتها و حتی مسلمانان، داراي آزادي و اختیار بودهاند. بیفایده نیست که به اعتراف
نوشته است: سلطنت این پادشاه بزرگ [رضاخان] انقلاب عظیمی « حبیب لوي » . یکی از نویسندگان یهودي در اینباره اشاره شود
براي یهودیان ایران نظیر زمان « رضا شاه کبیر » در بهبود وضع آزادي و آسایش یهودیان ایران پدید آورد. و اگر گفته شود که زمان
گردید، راه اغراق نپیمودهایم. آزادي یهودیان ایران و « داریوش اول » نظیر عصر « محمدرضا شاه » و عصر فرزند او « کورش کبیر »
که در زمان رضا شاه کبیر بود و اجتماع پراکندگان در زمان محمدرضا شاه، این دو نظر را تقویت و تأیید « بالفور » اجراي اعلامیۀ
میکند 30 یکی از برنامههاي بسیار مفتضحانه که با طراحی یهودیان و صرف هزینه اي هنگفت، در زمان سلطۀ محمدرضا پهلوي،
بود: اطراف مملکت ایران در این مصیبت گرفتار هستند؛ و میلیونها تومان خرج « جشن دوهزار و پانصد سالۀ شیراز » ، اجرا شد
میشود. از قراري که یک جایی نوشته بود، براي جشن خود تهران، هشتاد میلیون تومان اختصاص داده شده « جشن شاهنشاهی »
است. این، راجع به خود شهر است. کارشناسان اسرائیلی مشغول به پا داشتن این جشن هستند؛ و این تشریفات را آنها دارند درست
را خراب کرد و « مسجدالاقصی » میکنند: این اسرائیل که دشمن اسلام است و الآن درحال جنگ با اسلام است؛ این اسرائیل که
دیگران میخواستند ترمیم کنند و روپوشی کنند جرم اسرائیل را ؛ نفت از ایران رفته است و در رادیوهاي بزرگ دنیا گفته شده
است کشتی نفت ایران براي اسرائیل که در حال جنگ با مسلمین است رفته است. اینها کارهایی است که برایشان باید جشن
گرفت. 31 امام خمینی(ره) ضمن نکوهیدن فسادگريهاي شاه و یهوديها در ایران، سکوت برخی از روحانیان و طلاب را به باد
انتقاد گرفت و از آنها خواست که دستکم با نوشتن یک نامۀ اعتراضآمیز، با این فسادگريها مقابله کنند: اگر علماي ایران
دستهجمعی اعتراض کنند، همهشان را میگیرند؟ همۀ علماي ایران را میگیرند و اعدام میکنند یا تبعید میکنند؟! اگر از تمام
مملکت ایران، حجتالاسلام و آیتالله دارد اگر اینها اعتراض بکنند و این مهر سکوت را بردارند و این امضا را که سکوت آنها
امضا حساب میشود این مهر را بردارند، سکوت را بردارند، همۀ آنها را از بین میبرند؟! آنها اگر میخواستند از بین ببرند، اولش
خوب بود مرا از بین ببرند. نبردند از بین؛ صلاحشان نمیدانند. اي کاش صلاحشان بود! من میخواهم چه کنم این زندگی را؟
مرگ بر این زندگی من! 32 بزرگ پرچمدار اسلام پابرهنگان و مستضعفان، هرگونه حرکت مرموز یهود در کشورهاي اسلامی را
توطئهاي در مسیر تحقق استراتژي توسعهطلبانۀ صهیونیسم و ترویج فرهنگ یهودي بنیاسرائیلی میدانست. از این رو، بهانههاي
بنیاسرائیلی عافیتطلبان و دنیاخواهان خاموش را ناموجه شمرد و فرمود: کفایت میکند که ما جمع بشویم در مسجد کذا و کذا و
فقه بخوانیم و اصول بخوانیم، لکن غافل باشیم از همۀ جهات مسلمین؟ غافل باشیم از این یهود میخواهد ممالک اسلامی را قبضه
کند؟ تا اینجا برسد؛ تا همه جا برسد؛ این امور را میخواهد خراب کند. ما باید غافل باشیم از این؟ 33 زینالعابدین صدیق
28 ، 2. همان، ص 52 . 1 فروردین 41 ؛ پینوشتها ?: پژوهۀ صهیونیت، ج 1، مرکز فرهنگی ضیاء اندیشه. 1. صحیفۀ نور، ج 1، ص 14
21 بهمن ؛ 5. صحیفۀ نور، ج 16 ، ص 38 . 17 شهریور 61 ؛ 4. همان، ص 12 . 3. صحیفۀ نور، ج 1؛ ص 34 ؛ اسفند 1341 . اردیبهشت 42
13 خرداد 42 (روز عاشورا). 9. همان؛ ؛ 8. همان؛ ص 56 . 7. صحیفۀ نور، ج 1؛ ص 207 . 25 فروردین 61 ؛ 6. همان؛ ص 128 .60
13 خرداد 42 (روز عاشورا). 11 . رحمانی، شمسالدین، فرهنگ و زبان، ؛ 13 خرداد 42 (روز عاشورا). 10 . همان، ص 54 ؛ ص 57
همچنین بنگرید به: کتاب ظهور و سقوط .« محمدعلی خان فروغی » 12 . ر.ك: همان، صص 170 125 ، فصل ویژه . ص 129 و 130
.14 . 13 . فردوست، حسین، ظهور و سقوط سلطنت پهلوي (جستارهایی از تاریخ معاصر ایران)، ج 2؛ ص 124 . سلطنت پهلوي، ج 2
. 10 فروردین 1341 ؛ 17 . همان، ص 11 .1341 ؛ 16 . همان؛ ص 27 . 18 فروردین 1343 ؛ 15 . صحیفۀ نور، ج 1؛ ص 62 . همان، ص 367
20 . فردوست، همان، .« جیمز پرلاف » جهت آشنایی بیشتر با این یهودي، بنگرید به: سایههاي قدرت از .Walt Rostow. 19.18
صفحه 23 از 61
13 ؛ 22 . صحیفۀ نور، ج 1؛ ص 56 . 1 بهمن 1357 ؛« السفیر » مصاحبه با روزنامۀ ،« راه امام، کلام امام » : 21 . امام خمینی . ج 2؛ ص 302
19 ؛ 25 . صحیفۀ نور، ج 1؛ ص 157 . 24 . فردوست، همان، ج 2؛ ص 126 تا 128 . 25 اردیبهشت 43 ؛ 23 . همان؛ ص 77 . خرداد 1342
27 . همان. 28 . لوي، حبیب، تاریخ یهود . 18 شهریور 43 ؛ 26 . همان؛ ص 91 تا 92 . 12 اردیبهشت 42 ؛ بهمن 49 . و همان، ص 46
6 ؛ 31 . همان؛ ص 170 . 6 خرداد 50 ؛ 30 . همان؛ ص 170 و 171 . 6 خرداد 50 ؛ 29 . صحیفۀ نور، ج 1؛ ص 168 . ایران، ج 3، ص 959
. خرداد 1350
هالیوود و فرجام جهان- 1
فرجام جهان از دیدگاه هالیوود اصولًا بر اساس دو اصل دنبال شده است: یکی آنکه بشر به دلیل پرداختن به انرژي هستهاي و در
نهایت بمب اتمی باعث نابودي حیات در کرة زمین خواهد شد، و دیگر آنکه یک برخورد نهایی بین نیروهاي شرّ و کافر (اعراب و
مسلمانان) علیه مسیح موعود و کشور بزرگ اسرائیل به نابودي و تخریب اکثر شهرهاي جهان میانجامد و این همان جنگ
است که حاوي بخشی از اعتقادات بنیادگرایان انجیلی امریکا است که یک پنجم آمریکا را تشکیل می دهند. آنها « آرمگدون »
هیکل » ضمن در آمیختن مسیحیت با صهیونیسم، منتظر آن واقعه حضور مسیح(ع) ، برپایی مملکت بزرگ اسرائیل و ساخت معبد
بر خرابههاي مسجدالاقصی هستند. در اینجا نگاهی به تاریخ استفاده از انرژي هستهاي به عنوان یک سلاح کشتارجمعی « سلیمان
خواهیم داش ابوالحسن علوي طباطبائی فیلمسازي در سینماي هالیوود یکی از مهمترین روشهاي ممکن است که توسط دنیاي
غرب براي به اصطلاح جا انداختن فرهنگ و ایدئولوژي غربی در زمینه پایان دنیا با وسعت و با کلیه امکانات مورد استفاده قرار
یا گونه علمی تخیلی همواره تصویري از آینده به شکلی داستانی و گیرا « ژانر » گرفته است. در این نوع فیلمسازي با استفاده از
ترسیم گردیده و سعی شده تا با استفاده از عناصر تحلیل و هیجان و شگفتی به بینندة این گونه فیلمها بقبولاند که آینده جهان آن
گونه خواهد بود که آنها تصویر می کنند. این مسئلۀ تصویري ریشه در ادبیات دارد و کتب علمی افسانهاي نویسندگانی چون
و تعدادي از نویسندگان رمانهاي علمی تخیلی را در بر « آرتورسی کلارك » « هربرت جرج ولز » ،« ريبرادبري » ،« ژولورن »
میگیرد. در تمام این آثار تنها به این نکته اشاره شده که غرب سفیدپوست با دسترسی به علم و فن آوري به پیشرفتهاي
حیرتانگیز بر همه چیز مسلط شده و بر همه ارکان عالم هستی، چنگ بیندازد. در واقع در اندیشه سلطهجوي غربی و به ویژه در
را شنید. از دیدگاه آنها معارضه و مبارزه با انسانها در آینده « انا ربّکم الأعلی » آیندهنگري آنها به خوبی میتوان نداي فرعونیت و
همواره مسئلهاي حل شده است. غربیها جهان را همواره شامل دو قطب پیشرفته و عقبافتاده دانستهاند. معیار چنین پیشرفت و
پسرفتی، ترقی علمی و صنعتی و انباشت ثروت و قدرتهاي سیاسی و نظامی و اقتصادي است، در حالی که دیگر براي همگان این
حقیقت افشا گردیده که اختلاف شرق و غرب از ابتدا به ویژه در سالهاي جنگ سرد ( 1991 1946 ) یک بازي سیاسی بود براي
تحمیق مردم تا آنان را با انتخاب یکی از دو برقدرت به عنوان قیّم و سرپرست و پشتیبان داشته باشند؛حال آنکه حقیقت ماجرا چیز
دیگري بود. هر دو ابرقدرت یک ماهیت داشتند که آن هم استکبار و سلطهجویی بود. حتی بعداً افشا شد که شرق مارکسیست خود
زاییده و آلت فعل غرب مالاندوز بوده است. هالیوود همواره دربارة جنگ جهانی آینده، خطر بمباران هستهاي، انفجار جمعیت و
فاجعۀ گرسنگی،آلودگی محیطزیست و بیماريهاي همهگیر و مهلک و غیره تبلیغات فراوانی از طریق فیلم، نوار ویدیویی و سیدي
و ديويدي به سرتاسر جهان داشته است. هدف اصلی و پشت پردة سیاستگزاران سینمایی آمریکا ترساندن مردم دنیا، تحمیل
راهحلهاي از پیش ساخته شده و محکم کردن بندهاي بردگی و اسارت آنها است، نه آنکه بخواهند توجه انسانها را به خطراتی
که بشر در پیش رو دارد، جلب کنند. باید توجه کرد که در واقع تصویر حقیقی جهان، تصویر یک جنگ و مبارزة اساسی بین دو
نیرو است: یکی قدرتهاي استکباري با همۀ ترفندهاي اقتصادي و سیاسی و فرهنگی و مجهز به یک شبکۀ تبلیغاتی وسیع شامل
صفحه 24 از 61
وسائل ارتباطجمعی و دوم تودههاي عظیم و بیکاران چندمیلیاردي انسانها که در سرتاسر جهان، حتی در همان کشورهاي به
اصطلاح متمدن و ابرقدرت و قلدر حضور دارند. فرجام جهان از دیدگاه هالیوود اصولًا بر اساس دو اصل دنبال شده است: یکی
آنکه بشر به دلیل پرداختن به انرژي هستهاي و در نهایت بمب اتمی باعث نابودي حیات در کرة زمین خواهد شد، و دیگر آنکه
یک برخورد نهایی بین نیروهاي شرّ و کافر (اعراب و مسلمانان) علیه مسیح موعود و کشور بزرگ اسرائیل به نابودي و تخریب اکثر
است که حاوي بخشی از اعتقادات بنیادگرایان انجیلی امریکا است که « آرمگدون » شهرهاي جهان میانجامد و این همان جنگ
یک پنجم آمریکا را تشکیل می دهند. آنها ضمن در آمیختن مسیحیت با صهیونیسم، منتظر آن واقعه حضور مسیح(ع) ، برپایی
بر خرابههاي مسجدالاقصی هستند. در اینجا نگاهی به تاریخ استفاده از انرژي « هیکل سلیمان » مملکت بزرگ اسرائیل و ساخت معبد
« لئوسیلارد » . هستهاي به عنوان یک سلاح کشتارجمعی خواهیم داشت. کشف بمب اتم و نقش دانشمندان یهودي در سال 1939 م
فیزیکدان یهودي اهل مجارستان، از جمله افرادي بود که خبر شکستن هسته اورانیوم را دنبال میکرد. وي میدانست که اگر
مقداري اورانیوم شکسته شود، انرژي حاصل از آن بسیار زیاد و انفجاري خواهد بود. به علاوه نیروي انفجاري مقدار خیلی کمی از
براي یهودیان ایجاد « هیتلر » اورانیوم با هزاران تن از مواد منفجره معمولی برابر است. او به دلیل توسعهطلبی و محدودیتهایی که
دانشمند یهودي که وي نیز از آلمان فرار « آلبرت انیشتین » کرده بود، اروپا را ترك گفته و به امریکا مهاجرت کرد و در آنجا با
رئیسجمهور « فرانکلین روزولت » کرده بود، ملاقات کرد. چندي بعد بزرگان قوم یهود در امریکا انیشتین را واداشنتد که نامهاي به
وقت امریکا نوشته و وضعیت این اختراع جدید و امکان دستیابی هیتلر به آن را شرح دهد. البته لازم به ذکر است که آلمان نازي
در دوران جنگ جهانی دوم بمب اتمی نساخت، گرچه تعداد زیادي از فیزیکدانان آلمانی که از کشورشان فرار کرده بودند، مسلماً
برنامۀ تحقیقات هستهاي داشتند. اما در سال 1942 مخازن اساسی آنها در کشور نروژ منفجر شد و برنامه تحقیقاتی نظامی آنها دچار
رکود گردید. از آن تاریخ به بعد آلمان تحقیقات نظامی خود را در ساختن بمبهاي راکتدار خودکار متمرکز ساخت و باید
اضافه کرد که تا سال 1945 آلمان نازي راه درازي در ساختن سلاح هستهاي در پیش داشت. به هر حال انیشتین نامهاي به روزولت
نوشت و طرح ساخت و تولید بمب اتمی را به وي توصیه کرد. در اینجا نکتهاي تاریخی وجود دارد. در سال 1947 به آلبرت انیشتین
معروف پیشنهاد شد که اولین رئیسجمهور اسرائیل باشد. او تقریباً این پیشنهاد را پذیرفته بود ولی در نهایت منصرف گردید. تاریخ
نامۀ مذکور به رئیسجمهور آمریکا، دوم ماه آگوست 1939 بود و یک ماه بعد، جنگ جهانی دوم در اروپا آغاز گردید. در تاریخ
« پرلهاربور » هشتم دسامبر سال 1941 بالاخره روزولت دستور تولید بمب هستهاي را صادر کرد. درست روز بعد ، ارتش ژاپن به
حمله کرد و ایالات متحده خود را درگیر جنگ جهانی دوم یافت. دانشمندان مقیم امریکا و انگلستان که بعضی از آنها نیز یهودیان
فراري از کشور آلمان و کشور ایتالیا بودند، علناً اعلام کردند، از اینکه هیتلر به اسرار ساختن بمب اتم پی برده و آن را تولید کند
وحشت دارند و حتی پیشبینی میشد که در این صورت هیتلر فاتح جنگ و آلمان قدرتمندترین دولت جهان خواهد شد. در سال
طی گزارشی محرمانه به دولت انگلستان خواستار تولید بمب اتمی شد (MAAD) ،« ماد » 1941 نیز یک کمیتۀ علمی سیاسی به نام
و تأکید کرد که بدون تردید انجام این امر نتایج قاطعی در جنگ خواهد داشت. پروژه مانهاتان و آغاز عصر اتم در سال 1942 یک
پروژة نظامی تحقیقات اتمی در آمریکا تأسیس شد. این پروژه بسیار سرّي بود و میلیونها دلار براي ساختمان ایستگاههاي تحقیقاتی
دانشمند ایتالیایی که قبلًا « انریکو فرمی » . آن خرج شد. طولی نکشید که هزاران دانشمند، تکنسین و مهندس در آن استخدام شدند
در سالهاي دهه 1930 در مورد سرعت نوترونها و برخورد آنها با هسته اتم پژوهشهاي مفیدي انجام داده بود نیز به آمریکا
پناهنده شد و رهبري گروه تحقیق در زمینه واکنشهاي زنجیرهاي حاصل از شکستن هسته اتم را بر عهده گرفت. پروژه مانهاتان
سرپرستی « جی.رابرت اوپنهایمر » بود و یک فیزیکدان آمریکایی به نام « لسلی گرووز » تحت کنترل یک ژنرال ارتش آمریکا به نام
بودند بر عهده داشت. البته نخستین راکتور هستهاي « فرمی » تیم تحقیقاتی را که شامل برخی از درخشانترین فیزیکدانان جهان مانند
صفحه 25 از 61
در سال 1942 در شیکاگو زیرنظر فرمی ساخته شده بود. در این راکتور تجزیه هسته یا تولید نیرو از اتم به طور مداوم صورت
میگرفت و واکنش زنجیرهاي کنترل شده هم به دست آمده بود. این تجارب موفقیتآمیز نشان میداد که ساختن بمب اتمی و
مینامند. پس از آن با « عصر اتم » همچنین استفاده از نیروي اتمی براي مقاصد صلحجویانه امکانپذیر است. این رویداد را آغاز
استفاده از روشهاي گوناگون اورانیوم و پلوتونیوم کافی براي استفاده در چند بمب تولید شد. مهندسان بمب را طرحریزي کردند
آن را منفجر کرد و این تجربهها تا اواسط سال 1945 تکمیل شد. ادامه « تی.ان.تی » و بررسی نمودند که چگونه میتوان به وسیله بار
دارد...
آمریکا در ترازوي